Perdic | توالی ضربه جریان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	impluse sequence U	توالی ضربه جریان

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	impluse U	ضربه جریان
	impluse sender U	فرستنده ضربه جریان
	impluse repeater U	تکرارکننده ضربه جریان
	impluse relay U	رله ضربه جریان
	impluse noise U	نویز ضربه جریان
	impluse amplitude U	دامنه ضربه جریان
	impluse correction U	تصحیح ضربه جریان
	impluse amplifier U	تقویت کننده ضربه جریان
	impluse period U	زمان تناوب ضربه جریان
	impluse recorder U	کنتور ثبات ضربه جریان
	impluse sending key U	تکمه ارسالی ضربه جریان
	impluse bandwith U	پهنای باند ضربه جریان
	impluse modulator U	اشکارساز ضربه جریان مدولاتور ایمپولز
	impluse counter U	شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
	marking current U	جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
	surged U	یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
	surge U	یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
	surges U	یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
	hit U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	hits U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	hitting U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	leakage current U	جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
	consecution U	توالی
	suits U	توالی
	succession U	توالی
	suit U	توالی
	consecutiveness U	توالی
	successions U	توالی
	sequence U	توالی
	sequences U	توالی
	suited U	توالی
	subalternation U	توالی
	subsequence U	توالی
	track U	توالی ردپاراگرفتن
	tracked U	توالی ردپاراگرفتن
	in succession U	به توالی متواترا"
	tracks U	توالی ردپاراگرفتن
	impluse train U	توالی ایمپولز
	state succession U	توالی دولتها
	middle succession U	توالی میانین
	progression U	توالی تسلسل
	sq U	مخفف توالی
	progressions U	توالی تسلسل
	subsere U	توالی بعدی
	middle succession U	توالی وسطی
	successions U	نیابت توالی
	sequence rule U	قاعده توالی
	succession U	نیابت توالی
	punt U	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
	punts U	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
	punted U	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
	sequence of command U	ترتیب توالی فرامین
	sequence number U	شماره ترتیب توالی
	order of fire U	ترتیب توالی اتش
	impluse response U	پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
	sequencer U	اسباب سنجش توالی وتسلسل
	collating sequence U	توالی ترتیب رشته تلفیق
	approach sequence U	ترتیب توالی تقرب هواپیماها
	alphameric sequence U	ترکیب حروف و اعداد بترتیب توالی
	trains U	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
	trained U	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
	train U	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
	all mains receiver U	گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
	flowed U	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
	flows U	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
	flow U	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
	push pull U	وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
	room circuit U	جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
	inverting U	جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
	inverts U	جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
	invert U	جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
	currents U	جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
	current U	جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
	succeeds U	بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
	succeed U	بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
	succeeded U	بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
	ampere U	واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
	amp U	واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
	amps U	واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
	heterodyne U	ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
	genemotor U	مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
	constrictor U	گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
	counter current U	جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
	constant current U	جریان مستقیم جریان ثابت باطری
	induction current U	جریان القاء شده جریان تحریک
	crosser U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	crossest U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	crosses U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	cross U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	sclaff U	ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
	runoff coefficient U	ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
	reynold's number U	این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
	current compensation U	کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
	current flow U	سیلان جریان فلوی جریان
	three phase current U	جریان سه فاز جریان دوار
	parasitic current U	جریان نشتی جریان خارجی
	gresham's law U	پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
	unstart U	انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
	circuitry U	شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
	idle current meter U	دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
	shank U	ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
	vortex ring state U	حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
	placekick U	ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
	fet U	وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
	alternators U	ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
	d.c. machine U	ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
	alternator U	ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
	d.c. transformer U	ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
	electromagnetism U	پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
	parataxis U	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
	heavy current engineering U	مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
	isotach U	خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
	shockproof U	ضد ضربه
	left U	ضربه چپ
	tit U	ضربه
	bonk U	ضربه بر سر
	bonked U	ضربه بر سر
	impacts U	ضربه
	bonking U	ضربه بر سر
	bonks U	ضربه بر سر
	tits U	ضربه
	blow U	ضربه
	thud U	ضربه
	impact U	ضربه
	shock U	ضربه
	strikeless U	بی ضربه
	hack U	ضربه
	hacked U	ضربه
	hacks U	ضربه
	shots U	ضربه
	shot U	ضربه
	mishit U	ضربه بد
	surges U	ضربه
	strokes U	ضربه
	surged U	ضربه
	surge U	ضربه
	kick U	ضربه با پا
	whang U	ضربه
	kicks U	ضربه
	yee jupkki U	ضربه پا
	kicks U	ضربه با پا
	kicking U	ضربه
	kicking U	ضربه با پا
	kicked U	ضربه
	kicked U	ضربه با پا
	kick U	ضربه
	butting U	ضربه با سر
	push U	ضربه
	antiknock U	ضد ضربه
	impulses U	ضربه
	interrupter U	ضربه گر
	stroking U	ضربه
	slugger U	ضربه زن
	sole kick U	ضربه با کف پا
	sole of the foot kick U	ضربه با کف پا
	impluse U	ضربه
	sole trap U	ضربه با کف پا
	shocks U	ضربه
	stroked U	ضربه
	shock proof U	ضد ضربه
	impulse U	ضربه
	pulse U	ضربه
	pulsed U	ضربه
	shocked U	ضربه
	brunt U	ضربه
	butt joint U	ضربه
	head U	ضربه با سر
	double kick U	دو ضربه پی در پی
	thudded U	ضربه
	thuds U	ضربه
	blows U	ضربه
	thudding U	ضربه
	pushes U	ضربه
	pops U	ضربه
	pushed U	ضربه
	flaps U	ضربه
	flapped U	ضربه
	flap U	ضربه
	collisions U	ضربه
	collision U	ضربه
	stroke U	ضربه
	pop U	ضربه
	popped U	ضربه
	shocks U	ضربه تکان
	first strike U	اولین ضربه
	rectangular pulse U	ضربه مستطیلی
	flick kick U	ضربه با بیرون پا
	slats U	ضربه شدید
	coinage U	ضربه سکه
	slat U	ضربه شدید
	drumbeat U	ضربه طبل
	shock U	ضربه تکان
	percussion U	ضربه زدن
	pump stroke U	ضربه پمپ
	downward travel U	ضربه برگشت
	shocked U	ضربه تکان
	push shot U	ضربه فشاری
	pulse counter U	ضربه شمار
	range of storke U	ناحیه ضربه
	drumbeats U	ضربه طبل