English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
abhorrer U تنفر کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
Other Matches
abhorrence U تنفر
misogyny U تنفر از زن
repellence U تنفر
teen U تنفر
execration U تنفر
indignantly U با تنفر
disrelish U تنفر
disgusts U تنفر
abhorrently U با تنفر
disgust U تنفر
hatred U تنفر
loathing U تنفر
distaste U تنفر
resentment U تنفر
detestation U تنفر
abhor U تنفر داشتن از
abhorred U تنفر داشتن از
mislike U تنفر داشتن از
abominate U تنفر داشتن
abominated U تنفر داشتن
Finifugal <adj.> U تنفر از پایان
dislikeable U قابل تنفر
dislikable U قابل تنفر
abominates U تنفر داشتن
abhorring U تنفر داشتن از
abominating U تنفر داشتن
hates U نفرت تنفر
revulsive U تنفر اور
revulsion U تنفر شدید
hate U نفرت تنفر
hated U نفرت تنفر
hating U نفرت تنفر
abhors U تنفر داشتن از
the public [popular] odium U تنفر مردم عمومی
thumb one's nose <idiom> U با تنفر نگاه کردن
leave a bad taste in one's mouth <idiom> U حس تنفر وانزجار ایجاد کردن
detesting U تنفر داشتن از بیزار بودن از
detest U تنفر داشتن از بیزار بودن از
prejudice agaiast a person U بیزاری و تنفر بی جهت از کسی
detests U تنفر داشتن از بیزار بودن از
(the) creeps <idiom> U احساس تنفر ویا ترس شدید
we abhor a traitor U از شخص خائن تنفر و بیم داریم
nurse a grudge <idiom> U احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
booing U صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
dislike U بیزار بودن مورد تنفر واقع شدن
boh U صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
disliking U بیزار بودن مورد تنفر واقع شدن
disliked U بیزار بودن مورد تنفر واقع شدن
boos U صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
dislikes U بیزار بودن مورد تنفر واقع شدن
boo U صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
booed U صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
not give someone the time of day <idiom> U تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
satiety of life بیزاری یا سیری از عمر [چندانکه بیزار کند یا تنفر آورد.]
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
revolts U شورش یا طغیان کردن افهار تنفر کردن
revolt U شورش یا طغیان کردن افهار تنفر کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
whetstone U تیز کننده تند کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
abjurer or abjuror U کننده
filleting U پر کننده
renunciant U رد کننده
fillets U پر کننده
renunciant U کننده
deletive U حک کننده
syncopator U غش کننده
repudiationist U رد کننده
mitigative U کم کننده
hoppers U لی لی کننده
mitigatory U کم کننده
hopper U لی لی کننده
thinner U کم کننده
filleted U پر کننده
fillet U پر کننده
swooner U غش کننده
deflective U کج کننده
skittish U رم کننده
crusher U له کننده
mauler U له کننده
surfy U کف کننده
mumbler U من من کننده
noncommittal U رد کننده
whisperer U پچ پچ کننده
prattfall U پچ پچ کننده
tracker U پی کننده
refuser U رد کننده
refutative U رد کننده
trackers U پی کننده
fizzy U کف کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com