Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
replenish
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenished
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenishes
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenishing
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oil
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
oils
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
air cooled oil cooler
U
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
supporting distance
U
بردپشتیبانی سلاحها
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
supporting range
U
برد پشتیبانی سلاحها
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
oil dent
U
شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
creosotes
U
روغن قیر روغن قطران
cutting oil
U
روغن سردکننده روغن برش
creosoted
U
روغن قیر روغن قطران
oil can
U
حلب روغن , روغن دان
creosoting
U
روغن قیر روغن قطران
creosote
U
روغن قیر روغن قطران
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
anointing
U
روغن مالی کردن
anoints
U
روغن مالی کردن
lubrication
U
روغن کاری کردن
replenishment
U
پر کردن روغن ذخیره
degrease
U
پاک کردن روغن
embrocate
U
روغن مالی کردن
anoint
U
روغن مالی کردن
inuct
U
روغن مالی کردن
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
throttle
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttling
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
liquor
U
با روغن پوشاندن چرب کردن
throttles
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
liquors
U
با روغن پوشاندن چرب کردن
throttled
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
anele
U
تدهین یا روغن مالی کردن
hydromatic
U
کار کردن با فشار روغن هیدروماتیک
slush down
U
روغن کاری کردن بکسلهای ثابت ناو
recuperation
U
تجدید کردن روغن وسیله یاجنگ افزار
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
calibrating
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
creaked
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaking
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaks
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creak
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
stet processus
U
گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
compensated
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensates
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensate
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
set out
U
شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
regulates
U
تنظیم کردن
calibrate
U
تنظیم کردن
formulate
U
تنظیم کردن
adjustments
U
تنظیم کردن
classifying
U
تنظیم کردن
adjusts
U
تنظیم کردن
calibrating
U
تنظیم کردن
calibrated
U
تنظیم کردن
regulate
U
تنظیم کردن
regulated
U
تنظیم کردن
formulated
U
تنظیم کردن
set up
U
تنظیم کردن
attends
U
تنظیم کردن
attend
U
تنظیم کردن
tune
U
تنظیم کردن
regiment
U
تنظیم کردن
tunes
U
تنظیم کردن
regiments
U
تنظیم کردن
classifies
U
تنظیم کردن
classify
U
تنظیم کردن
regulating
U
تنظیم کردن
calibrates
U
تنظیم کردن
frame
U
تنظیم کردن
to make out
U
تنظیم کردن
lineup
U
تنظیم کردن
regularizing
U
تنظیم کردن
regularising
U
تنظیم کردن
to draw up
U
تنظیم کردن
to put in to shape
U
تنظیم کردن
to set out
U
تنظیم کردن
regularize
U
تنظیم کردن
to draw out
U
تنظیم کردن
make out
U
تنظیم کردن
adjusting
U
تنظیم کردن
lay down
U
تنظیم کردن
formulating
U
تنظیم کردن
redact
U
تنظیم کردن
regularizes
U
تنظیم کردن
adjust
U
تنظیم کردن
regularised
U
تنظیم کردن
regularized
U
تنظیم کردن
attending
U
تنظیم کردن
formulates
U
تنظیم کردن
regularises
U
تنظیم کردن
adjustment
U
تنظیم کردن
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
adjusts
U
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusting
U
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
reconstituting
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstitutes
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstitute
U
تنظیم مقیاس کردن
draw up
U
کارها را تنظیم کردن
ranging
U
تنظیم تیر کردن
tune up
U
موتور را تنظیم کردن
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
preset
U
از پیش تنظیم کردن
pre-sets
U
از پیش تنظیم کردن
adjustments
U
تنظیم و میزان کردن
pre-setting
U
از پیش تنظیم کردن
spot
U
تنظیم تیر کردن
reconstituted
U
تنظیم مقیاس کردن
spots
U
تنظیم تیر کردن
pre-set
U
از پیش تنظیم کردن
set the clock
U
ساعت را تنظیم کردن
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
order
U
سفارش دادن تنظیم کردن
zero
U
روی صفر تنظیم کردن
adjusts
U
میزان کردن تنظیم کنید
adjusting
U
میزان کردن تنظیم کنید
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
sight in
U
تنظیم کردن دید در تفنگ
zeroes
U
روی صفر تنظیم کردن
adjusting
U
تصفیه نمودن تنظیم کردن
adjusts
U
تصفیه نمودن تنظیم کردن
zeros
U
روی صفر تنظیم کردن
pilots
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
located
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locating
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
timing
U
تنظیم زمان عمل کردن موتور
setting up
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
pilot
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
piloted
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
locates
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
edited
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
locate
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
mount
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
pressurises
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurising
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
indict
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
pressurizes
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizing
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
indicts
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indicted
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
mounts
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
sets
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
set
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
edit
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
pressurize
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
billing
U
صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
indicting
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
zeros
U
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zero beat
U
تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
zeroes
U
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
call book
U
دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
wake up
U
تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
zero
U
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
controls
U
نظارت کردن تنظیم کردن
aligning
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
aligned
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
to balance out
U
میزان کردن
[تنظیم کردن ]
align
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
control
U
نظارت کردن تنظیم کردن
edited
U
تصحیح کردن تنظیم کردن
aligns
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
edit
U
تصحیح کردن تنظیم کردن
adjusting
U
تعدیل کردن تنظیم کردن
adjusts
U
تعدیل کردن تنظیم کردن
controlling
U
نظارت کردن تنظیم کردن
zeros
U
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
zeroes
U
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
adapting
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
zero
U
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
adapts
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
to tune in TV
[radio]
U
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
adapt
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
to kern
U
کاهش دادن
[و تنظیم کردن ]
فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
halving adjustment
U
تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
weather helm
U
تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
dialled
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
ranges
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
dial
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
ranged
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
dials
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
range
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
dialed
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
adaptations
U
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptation
U
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com