English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tweak U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaks U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pilot U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
piloted U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
pilots U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
accoutre U با تجهیزات اماده نمودن
adjusting U تصفیه نمودن تنظیم کردن
adjusts U تصفیه نمودن تنظیم کردن
fallout U خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
collimate U تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
pseudo random U قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
refreshes U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refresh U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
wind rose U نمودار وضع هوا ومیزان وزش بادها وجهت انها
tuning pipe U نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
on an even keel <idiom> U به ترتیب عالی یا محیطی عالی
MMU U مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
adopted types U انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
fritter U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
fritters U قطعه قطعه کردن
fragmentation U قطعه قطعه شدن
fragmenting U قطعه قطعه کردن
segments U قطعه قطعه کردن
segment U قطعه قطعه کردن
sectional U قطعه قطعه بخشی
fragment U قطعه قطعه کردن
fragments U قطعه قطعه کردن
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
equipment U تجهیزات
parroted U تجهیزات ای اف اف
appliances U تجهیزات
instrumentation U تجهیزات
materiel U تجهیزات
rigs U تجهیزات
device U تجهیزات
devices U تجهیزات
parrots U تجهیزات ای اف اف
parroting U تجهیزات ای اف اف
parrot U تجهیزات ای اف اف
rig U تجهیزات
rigged U تجهیزات
appliance U تجهیزات
accouterment U تجهیزات
accouterments U تجهیزات
acoutrement U تجهیزات
equipments U تجهیزات
fixture U تجهیزات
transfer equipment U تجهیزات
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
capital equipments U تجهیزات سرمایهای
plants U تجهیزات کارگاه
standby equipment U تجهیزات جانشینی
cryptoequipment U تجهیزات رمز
critical materials U تجهیزات مهم
output equipment U تجهیزات خروجی
garage equipment U تجهیزات گاراژ
outfits U تجهیزات حفاری
outfit U تجهیزات حفاری
machine equipment U تجهیزات ماشین
extra equipment U تجهیزات اضافی
technical equipment U تجهیزات فنی
plant U تجهیزات کارگاه
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
equipment logbook U دفتر تجهیزات
telephone equipment U تجهیزات تلفن
ancillary equipment U تجهیزات جانبی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
mobilization U تجهیزات قوا
illuminating device U تجهیزات روشنایی
protective equipment U تجهیزات حفافتی
individual aquipment U تجهیزات انفرادی
assembly fixture U تجهیزات مونتاژ
auxiliary equipment U تجهیزات کمکی
auxiliary equipment U تجهیزات جانبی
handling equipment U تجهیزات بار
ancillary equipment U تجهیزات پیرامونی
radar equipment U تجهیزات رادار
ventilating equipment U تجهیزات تهویه
turning attachment U تجهیزات تراشکاری
accessory equipment U تجهیزات یدکی
peripheral equipment U تجهیزات جنبی
war material U تجهیزات جنگی
honing equipment U تجهیزات سنگ زنی
producer durable equipment U تجهیزات با دوام تولیدی
x ray equipment U تجهیزات اشعه رونتگن
mold making equipment U تجهیزات قالب سازی
basic end item U تجهیزات ووسایل اولیه
nitriting equipment U تجهیزات ازت دهی
emergency brake equipment U تجهیزات ترمز اضطراری
paint spraying equipment U تجهیزات رنگ پاشی
defense articles U اماد و تجهیزات دفاعی
mobile lubricating equipment U تجهیزات روغنکاری متحرک
arsenal U ساختمان تجهیزات نظامی
die sinking attachment U تجهیزات فرز حدیده
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
precision measuring equipment U تجهیزات سنجش دقیق
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
induction melting equipment U تجهیزات ذوب القائی
ingot conveying device U تجهیزات انتقال شمش
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
pattern milling attachment U تجهیزات فرز مدل
shuttle U بردن افرادو تجهیزات
panoply U تجهیزات و ارایش کامل
core blowing equipment U تجهیزات دمیدن هسته
shuttled U بردن افرادو تجهیزات
equipment logbook U دفترچه خدمتی تجهیزات
forming attachment U تجهیزات تراش پروفیل
oil reclamation equipment U تجهیزات احیا روغن
grinding attachment U تجهیزات سنگ سمباده
data terminal equipment U تجهیزات ترمینال داده
data communications equipment U تجهیزات ارتباطات داده ها
cam turning attachment U تجهیزات تراش بادامک
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
plant records U امار تجهیزات کارگاه
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
shuttles U بردن افرادو تجهیزات
assets U ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
stack U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
well-appointed U دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
unisys U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
deadlined equipment U لوازم و تجهیزات از کار افتاده
dead storage U انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
stacks U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
cam grinding attachment U تجهیزات سنگ زنی قوسی
honeywell U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
integrated revision U بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
friendly interface U ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
cutter grinding attachment U تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
showŠetc U نمودن
shows U نمودن
seemed U نمودن
seem U نمودن
seems U نمودن
showed U نمودن
show U نمودن
animalize U نمودن
animadvert U نمودن
abstracts U نمودن
abstracting U نمودن
abstract U نمودن
dost U نمودن
to gain any ones ear U نمودن
dont U نمودن
anatomize U قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
footprints U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
downtime U پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
footprint U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
so U علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
accommodates U تطبیق نمودن
accommodate U تطبیق نمودن
abate U رفع نمودن
misrepresentation U بد ارائه نمودن
standardised U استاندارد نمودن
digitizing U دیجیتالی نمودن
standardises U استاندارد نمودن
installs U منصوب نمودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com