Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
demodulator
U
تفکیک کننده
diacritic
U
تفکیک کننده
diacritical
U
تفکیک کننده
discriminator
U
تفکیک کننده
separator
U
تفکیک کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
discriminating circuit
U
مدار تفکیک کننده مین
external modem
U
تلفیق و تفکیک کننده برونی
hayes compatible modem
U
تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
internal modem
U
تلفیق و تفکیک کننده درونی
modem
U
تلفیق و تفکیک کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
oscillator
U
تفکیک کننده امواج اشکارساز
resolving agent
U
عامل تفکیک کننده
rs c
U
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Other Matches
part
U
تفکیک کردن تفکیک شدن
disjunction
U
تفکیک
secernment
U
تفکیک
dissociation
U
تفکیک
denotation
U
تفکیک
separation
U
تفکیک
resolutions
U
تفکیک
secession
U
تفکیک
severance
U
تفکیک
separations
U
تفکیک
resolution
U
تفکیک
demodulation
U
تفکیک
removal
U
تفکیک
breakdown
U
تفکیک
analysis
U
تفکیک
separating
U
تفکیک
differentiation
U
تفکیک
break down
U
تفکیک
breaks
U
تفکیک
disintegration
U
تفکیک
parting
U
تفکیک
partings
U
تفکیک
segregation
U
تفکیک
break
U
تفکیک
breakdowns
U
تفکیک
parcelling
U
تفکیک زمین
resolving power
U
قدرت تفکیک
separations
U
تفکیک کردن
separability
U
تفکیک پذیری
resolvable
U
تفکیک پذیر
separate
U
جدایی تفکیک
severable
U
تفکیک پذیر
break bulk
U
تفکیک محصولات
break down of negotiation
U
تفکیک مذاکرات
break up
U
تفکیک کردن
color separation
U
تفکیک رنگ
response differentiation
U
تفکیک پاسخ
division of powers
U
تفکیک قوا
partition
U
تفکیک کردن
dissociation
U
تفکیک گسستگی
dissociation constant
U
ثابت تفکیک
inseparable
U
تفکیک ناپذیر
separates
U
جدایی تفکیک
resolution
U
تفکیک پذیری
resolutions
U
تفکیک پذیری
detachable
U
قابل تفکیک
split risk
U
تفکیک خطر
dissociation curve
U
منحنی تفکیک
predissociation
U
پیش تفکیک
self dissociation
U
خود تفکیک
disjunct
U
وجه تفکیک
dissociation energy
U
انرژی تفکیک
racial segregation
U
تفکیک نژادی
partitions
U
تفکیک کردن
detachments
U
جداسازی تفکیک
separates
U
تفکیک کردن
centrifuge
U
تفکیک کردن
resolution power
U
توان تفکیک
centrifuges
U
تفکیک کردن
degree of dissociation
U
درجه تفکیک
separable
U
قابل تفکیک
segregation
U
تفکیک کردن
detaching
U
تفکیک کردن
detaches
U
تفکیک کردن
detach
U
تفکیک کردن
dissociating
U
تفکیک نمودن
dissociates
U
تفکیک نمودن
dissociate
U
تفکیک نمودن
separable
U
تفکیک پذیر
detachment
U
جداسازی تفکیک
low resolution
U
تفکیک پایین
separated
U
جدایی تفکیک
separate
U
تفکیک کردن
knocked down
U
تفکیک شده
detachable bottom
U
کف قابل تفکیک
optical resolution
U
تفکیک نوری
photodissociation
U
تفکیک نوری
separation
U
تفکیک متارکه
separation
U
تفکیک کردن
separations
U
تفکیک متارکه
separated
U
تفکیک کردن
ionic dissociation
U
تفکیک یونی
thermal dissociation
U
تفکیک گرمایی
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
segregation
U
تفکیک ذرات بتن
segregates
U
جدا سازی تفکیک
low resolution
U
تفکیک پذیری پایین
principle of separation of powers
U
اصل تفکیک قوا
break bulk agent
U
عامل تفکیک محصولات
partition
U
وسیله یا اسباب تفکیک
break bulk cargo
U
محمولات تفکیک شده
partitions
U
وسیله یا اسباب تفکیک
resolving power
U
توان تفکیک تلسکوپ
segregating
U
جدا سازی تفکیک
segregate
U
جدا سازی تفکیک
inseparable
U
غیر قابل تفکیک
denominationalism
U
اعتقاد به تفکیک و تقسیم
desegregating
U
تفکیک زدایی کردن
desegregated
U
تفکیک زدایی کردن
desegregate
U
تفکیک زدایی کردن
separably
U
بطور قابل تفکیک
separatism
U
تفکیک تجزیه طلبی
preesolved
U
پیش تفکیک شده
resolutions
U
تفکیک پذیری رفع
bond dissociation energy
U
انرژی تفکیک پیوند
desegregates
U
تفکیک زدایی کردن
work breakdown structure
U
ساختار تفکیک کار
resolution
U
تفکیک پذیری رفع
denotes
U
تفکیک کردن علامت گذاردن
desegregates
U
تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregating
U
تفکیک نژادی را فسخ کردن
inseparable cost
U
هزینه غیر قابل تفکیک
resolvable tartaric acid
U
تارتریک اسید تفکیک پذیر
disintegration product
U
محصول تجزیه و تفکیک شده
resolution
U
قدرت تفکیک
[ریاضی]
[فیزیک]
system resolution
U
تفکیک سیستم کار دستگاه
oscillations
U
تفکیک امواج اشکار سازی
exploded pie graph
U
نمودار گرد تفکیک شده
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
denoted
U
تفکیک کردن علامت گذاردن
denote
U
تفکیک کردن علامت گذاردن
desegregated
U
تفکیک نژادی را فسخ کردن
denotation
U
علامت تفکیک معنی و مفهوم
desegregate
U
تفکیک نژادی را فسخ کردن
resolutions
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
denotative
U
دارای قوه تفکیک یا تمیز تمیزی
segregative
U
طالب جدایی وابسته به تفکیک وتبعیض
resolution
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
impartible
U
جدایی ناپذیر غیر قابل تفکیک
marshalling yard
U
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
administrative segregation
U
زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
differentiation
U
فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
fibre optics
U
وسیله تفکیک ستون نوربه رشتههای نازک
cadastral surveys
U
عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
marshalling yard
U
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
range resolution
U
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
heddle rod
U
چوب کوجی
[به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com