English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
markup U تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
c i f U قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
price differential U تفاوت قیمت
agio U تفاوت هزینه تسریع
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
unit cost U هزینه هر واحداز کالا
distribution cost U هزینه توزیع کالا
total revenue U قیمت کل فروش یک کالا
catalogue price U قیمت کالا درکاتالوگ
price tag U برچسب قیمت کالا
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
basing point pricing U قیمت تمام شده کالا
cost and frieght U قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
at the full landed cost price U قیمت تمام شده کالا در مقصد
ad valorem duty U حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
what is the p of this article U قیمت این کالا چند است
landed terms U قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
costing and pricing U هزینه یابی و قیمت گذاری
cost insurance, freight U قیمت بیمه و هزینه حمل
mark-downs U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
price line pricing U قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
average cost pricing U قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
f.o.b U قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
mark up price inflation U تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
cost absoption U هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
exclusion principle U اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه
gross national product U تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
bears U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bear U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
c.i.f. U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
bain index U شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
inseparable cost U حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
fisher equation U یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
differences U تفاوت
indfferent U بی تفاوت
diversity U تفاوت
diversities U تفاوت
difference U تفاوت
noise margin U تفاوت خش
exchanging U تفاوت
exchanges U تفاوت
exchanged U تفاوت
amphoteric U بی تفاوت
exchange U تفاوت
apathetic U بی تفاوت
margins U تفاوت
margine U تفاوت
indifferent U بی تفاوت
discrepancy U تفاوت
margin U تفاوت
product differentiation U تفاوت محصول
sensed difference U تفاوت محسوس
significant difference U تفاوت معنادار
permissible deviation U تفاوت مجاز
what the odds U چه تفاوت میکند
inequality U تفاوت نامعادله
inequalities U تفاوت نامعادله
tolerance U تفاوت مجاز
tolerances U تفاوت مجاز
minor exchange U تفاوت کوچک
neutral equilibrium U تعادل بی تفاوت
neutral stability U پایداری بی تفاوت
losing the exchange U تفاوت دادن
winning the exchang U تفاوت گرفتن
displaciment U تفاوت مکان
just noticeable difference U کمترین تفاوت محسوس
discrepancy U تفاوت اشتباه در حساب
rank difference correlation U همبستگی تفاوت رتبه ها
long odds U تفاوت زیاد درمسابقه
by far <idiom> U با تفاوت زیاد،بزرگ
as cool as a cucumber <idiom> U مثل یخ [سرد و بی تفاوت]
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
make over <idiom> U بی تفاوت جلوه دادن
in the face of such odds U با وجود این تفاوت
jnd U کمترین تفاوت محسوس
sed U خطای معیار تفاوت
standard error of difference U خطای معیار تفاوت
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
it makes a t. difference U تفاوت خیلی زیادی نمیکند
quality U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
balance of trade U تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
to split the difference U تفاوت میان دو چیز را دو نیم کردن
trade gap U تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور
total factor productivity U تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
qualities U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
straight face U چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
declination U مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
balance of trade U تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
contrasts U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrast U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasted U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
tare U تفاوت وزن خالص و وزن ناخالص
cargoes U کالا
produce U کالا
cargo U کالا
produced U کالا
merchandise U کالا
traffick U کالا
produces U کالا
ware U کالا
wares U کالا
mercery U کالا
goods U کالا
object of sale U کالا
article U کالا
articles U کالا
trafficked U کالا
material U کالا
materials U کالا
mattered U کالا
good U کالا
matter U کالا
products U کالا
stuff U کالا
stuffs U کالا
trafficking U کالا
traffics U کالا
traffic U کالا
stuffed U کالا
chattel U کالا
commodities U کالا
product U کالا
matters U کالا
mattering U کالا
commodity U کالا
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
commodity broker U دلال کالا
commodity agreement U موافقتنامه کالا
commodity code U رمز کالا
commodities exchange U بورس کالا
collection of goods U دریافت کالا
bartering U دادوستد کالا
consignor U فرستنده کالا
commodity catalogue U کاتالوگ کالا
commodity code U شماره کالا
commodity broker U واسطه کالا
commodity exchange U مبادله کالا
commodity code U علامت کالا
commodity flow U جریان کالا
handling of goods U جابجایی کالا
fate of goods U وضعیت کالا
commodity market U بازار کالا
commodity exchange U بورس کالا
barter U دادوستد کالا
bartered U دادوستد کالا
showrooms U نمایشگاه کالا
barters U دادوستد کالا
showroom U نمایشگاه کالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com