English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
range U تغییر کردن خط مبنا
ranged U تغییر کردن خط مبنا
ranges U تغییر کردن خط مبنا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
change U تغییر کردن تغییر دادن
changed U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
changes U تغییر کردن تغییر دادن
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
datum deck U پل مبنا
grade line U خط مبنا
datum line U خط مبنا
radix U مبنا
benchmark U مبنا
benchmarks U مبنا
datum U مبنا
base line U خط مبنا
basis U مبنا
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
reference electrode U الکترود مبنا
base unit U یکان مبنا
ranged U منحنی مبنا
datum U سطح مبنا
basic capacity U گنجایش مبنا
basis U مبنا بنیاد
basic load U بار مبنا
ranges U منحنی مبنا
bench mark U نشانه مبنا
range U منحنی مبنا
flat paint U رنگ مبنا
basis price U قیمت مبنا
basing rate U نرخ مبنا
design speed U سرعت مبنا
reference cell U پیل مبنا
datum plane U افق مبنا
base rates U نرخ مبنا
base rates U تعرفه مبنا
base rate U تعرفه مبنا
bottom plate U صفحه مبنا
base rate U نرخ مبنا
base address آدرس مبنا
base period U زمان مبنا
radix point U نقطه مبنا
base peak U پیک مبنا
base number U عدد مبنا
radix complement U مکمل مبنا
flash color U رنگ مبنا
base mortar U قبضه مبنا
base mortar U خمپاره مبنا
base map U نقشه مبنا
outline plan U طرح مبنا
chart base U چارت مبنا
base camp U پایگاه مبنا
base piece U توپ مبنا
base piece U قبضه مبنا
foundation U پایه مبنا
reference phase U فاز مبنا
reference piece U توپ مبنا
reference point U نقطه مبنا
base speed U سرعت مبنا
basic price U قیمت مبنا
base price U قیمت مبنا
base point U نقطه مبنا
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
base stock control U کنترل موجودی مبنا
base symbol U علایم قراردادی مبنا
elevation U تراز از سطح مبنا
elevations U تراز از سطح مبنا
absolute paths U مسیر نسبت به یک مبنا
base line end station U ایستگاه انتهایی خط مبنا
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
base circle U هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
reference line U خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
to turn [into] U تغییر کردن
varies U تغییر کردن
vary U تغییر کردن
rise and fall U تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
graduate U تغییر تدریجی کردن
graduates U تغییر تدریجی کردن
graduating U تغییر تدریجی کردن
vary infinitely U بی اندازه تغییر کردن
change over U تغییر روش تغییر رویه
revolve U دور زدن تغییر کردن
revolved U دور زدن تغییر کردن
changed U تغییر کردن عوض شدن
change U تغییر کردن عوض شدن
revolves U دور زدن تغییر کردن
changing U تغییر کردن عوض شدن
changes U تغییر کردن عوض شدن
commmute U تغییر دادن مبادله کردن
range U تغییر کردن یا متفاوت بودن
ranges U تغییر کردن یا متفاوت بودن
moves U پیشنهاد کردن تغییر مکان
moved U پیشنهاد کردن تغییر مکان
move U پیشنهاد کردن تغییر مکان
ranged U تغییر کردن یا متفاوت بودن
overplay U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplayed U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplaying U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplays U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
to turn something U تغییر کردن در ظاهر یا خواص خود
edit U اماده چاپ کردن تغییر دادن
edited U اماده چاپ کردن تغییر دادن
transmutes U تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
transmuted U تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
transmute U تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
edited U تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
transmuting U تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
edit U تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
to refresh oneself U تغییر ذائقه دادن رفع خستگی کردن
affect U لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
adapting U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
byte U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
adapt U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
bytes U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
affects U لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
change of leg U وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
adapts U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
to keep pace with something <idiom> U با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
corrupting U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupts U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupted U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupt U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
to jink [colloquial] [British English] U در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
backout U ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر
bitmap U تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند
sanitize U حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
maintenance U فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
boolean algebra U قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
algebra U ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
plene administravit U بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
test piece U توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
readers U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
reader U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
images U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
hex U سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
hexadecimal notation U سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
base depot U امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
fall back U تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
housekeeping U در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
basic ration U جیره مقدماتی جیره مبنا
overlapped U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlap U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlaps U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
amendments U تغییر
commutation U تغییر
conversions U تغییر
alternation U تغییر
change U تغییر
alteration U تغییر
changes U تغییر
innovation U تغییر
changing U تغییر
changed U تغییر
vicissitude U تغییر
mutations U تغییر
conversion U تغییر
changeless U بی تغییر
amendment U تغییر
innovations U تغییر
fluctuation U تغییر
shunting U تغییر خط
variation U تغییر
stationary U بی تغییر
modification U تغییر
misalignment U تغییر
mutation U تغییر
dachi U تغییر پا
variations U تغییر
mutates U تغییر دادن
variation theorem U قضیه تغییر
variative U قابل تغییر
variational method U روش تغییر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com