English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
change of station U تغییر محل ماموریت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
divert U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverted U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverts U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
Other Matches
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
aborted U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
mission , oriented U لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changed U تغییر کردن تغییر دادن
change U تغییر کردن تغییر دادن
change over U تغییر روش تغییر رویه
changes U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
mission U ماموریت
errands U ماموریت
errand U ماموریت
duty U ماموریت
task U ماموریت
apostleship U ماموریت
missions U ماموریت
tasks U ماموریت
commissioning U :ماموریت
assignment U ماموریت
commission U :ماموریت
commissions U :ماموریت
assignments U ماموریت
commissioning U ماموریت دادن
commission U ارتکاب ماموریت
commission U ماموریت امریه
commission U ماموریت دادن
functions U ماموریت عمل
mission objectives U هدفهای ماموریت
activity U ماموریت عمل
appointment quota U سهمیه ماموریت
stations U محل ماموریت
stationed U محل ماموریت
commissions U ارتکاب ماموریت
commissions U ماموریت امریه
commissions U ماموریت دادن
commissioning U ارتکاب ماموریت
air mission U ماموریت هوایی
agentship U ماموریت پیشکاری
commissioning U ماموریت امریه
abort U انصراف از ماموریت
agencies U گماشتگی ماموریت
agency U گماشتگی ماموریت
station U محل ماموریت
activities U ماموریت عمل
function U ماموریت عمل
staff duty U ماموریت ستادی
specified mission U ماموریت تصریحی
implied mission U ماموریت استنتاجی
political mission U ماموریت سیاسی
primary mission U ماموریت اصلی
tour U سیاحت ماموریت
field duty U ماموریت رزمی
fire mission U ماموریت اتش
fire task U ماموریت اتش
toured U سیاحت ماموریت
touring U سیاحت ماموریت
implied task U ماموریت استنتاجی
permanent oppointment U ماموریت دایمی
missions U وابسته به ماموریت
mission time U مدت ماموریت
functioned U ماموریت عمل
sea duty U ماموریت دریایی
temporary duty U ماموریت موقت
mission U وابسته به ماموریت
mission type U حاوی ماموریت
mission type U متضمن ماموریت
task unit U یگان ماموریت
reinforcing U ماموریت تقویتی
end of mission U ماموریت تمام
commissioned U ماموریت دار
tours U سیاحت ماموریت
combat duty U ماموریت رزمی
employment schedule U برنامه ماموریت ناو
confidential U دارای ماموریت محرمانه
task group U گروه ماموریت زمینی
posts U محل ماموریت موضع
perdu U ماموریت مخاطره امیز
posting U تعیین محل ماموریت
perdue U ماموریت مخاطره امیز
post U محل ماموریت موضع
postings U تعیین محل ماموریت
posted U محل ماموریت موضع
close support mission U ماموریت پشتیبانی نزدیک
post- U محل ماموریت موضع
short tour U ماموریت کوتاه مدت
duty U ماموریت خدمت نگهبانی
immediate mission U ماموریت فوری هوایی
general support U ماموریت عمل کلی
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
mission U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
missions U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
mission essential U حیاتی از نظر انجام ماموریت
assignment U ماموریت دادن انتقال افهار
mission essential U ضروری برای انجام ماموریت
air defense sector U منطقه ماموریت پدافند هوایی
party U گروه مخصوص انجام یک ماموریت
assignments U ماموریت دادن انتقال افهار
sectors U منطقه ماموریت قطاع اتش
commission U حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
mission request U درخواست اجرای ماموریت هوایی
general support reinforcing U ماموریت عمل کلی تقویتی
to override one's commission U از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
sector U منطقه ماموریت قطاع اتش
abort عدم موفقیت درانجام ماموریت
specified tasks U ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
commissions U حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commissioning U حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
task fleet U ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
overseas U ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
task element U یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
joint task force U نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
charactristic velocity U مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
mission U ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
missions U ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
imposition of hands U هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
detailing U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detail U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
what luck U در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
to second somebody U ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن [اصطلاح رسمی]
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
packets U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
packet U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
resuming U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resume U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
judy U در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
back haul U بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
imagery sortie U پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
casual detachment U یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
mutation U تغییر
alternation U تغییر
changed U تغییر
conversion U تغییر
changes U تغییر
modification U تغییر
vicissitude U تغییر
shunting U تغییر خط
fluctuation U تغییر
innovation U تغییر
innovations U تغییر
mutations U تغییر
misalignment U تغییر
amendments U تغییر
alteration U تغییر
change U تغییر
conversions U تغییر
amendment U تغییر
variation U تغییر
variations U تغییر
dachi U تغییر پا
stationary U بی تغییر
changing U تغییر
changeless U بی تغییر
commutation U تغییر
field allowance U فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
frequency fluctuation U تغییر فرکانس
change spin U چرخیدن با تغییر پا
frequency change U تغییر بسامد
displacement U تغییر مکان
turnabouts U تغییر موضع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com