Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
graduate
U
تغییر تدریجی کردن
graduates
U
تغییر تدریجی کردن
graduating
U
تغییر تدریجی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
frequency drift
U
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
creep
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creeps
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
quantize
U
تدریجی کردن
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
phase
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
gradatory
U
تدریجی
gradual
U
تدریجی
gradational
U
تدریجی
step-by-step
U
تدریجی
slows
U
تدریجی
slowing
U
تدریجی
piecemeal
U
تدریجی
slowed
U
تدریجی
step wise
U
تدریجی
slower
U
تدریجی
slowest
U
تدریجی
step by step
U
تدریجی
imperceptible
U
تدریجی
slow
U
تدریجی
progressive
U
تدریجی
piecemeal
U
بطور تدریجی
progressive paralysis
U
فلج تدریجی
progressive relaxation
U
ارمیدگی تدریجی
quantizer
U
تدریجی کننده
living death
U
مرگ تدریجی
glaucoma
U
کوری تدریجی
instillation
U
ریزش تدریجی
gradualness
U
تدریجی بودن
insti
U
تلقین تدریجی
fail softly
U
با خرابی تدریجی
gradations
U
انتقال تدریجی
gradation
U
انتقال تدریجی
graduality
U
تدریجی بودن
fail soft
U
تخریب تدریجی
progress payments
U
پرداخت تدریجی
fail soft
U
با خرابی تدریجی
scale down
U
کاهش تدریجی
evanescence
U
زوال تدریجی
progressive assambly
U
نصب تدریجی
corrosion
U
فساد تدریجی
progressive burning
U
سوزش تدریجی
evolution
U
تکامل تدریجی
partial shipment
U
حمل تدریجی
insti
U
ریزش تدریجی
delelopment
U
تکامل تدریجی
piecemeal
U
بتدریج تدریجی
erosion
U
تحلیل تدریجی
step by step excitation
U
تحریک تدریجی
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
evolution
U
تحول تکامل تدریجی
evanescence
U
فقدان تدریجی ناپایداری
progressional
U
دارای پیشرفت تدریجی
insinuation
U
نفوذ دخول تدریجی
gradual
U
شیب تدریجی واهسته
gas degeneration
U
فساد تدریجی گازی
process
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
processes
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
instilment
U
ریزش و تلقین تدریجی
intergradation
U
محو سازی تدریجی
progressive burning
U
سوختن تدریجی خرج
vary
U
تغییر کردن
to turn
[into]
U
تغییر کردن
varies
U
تغییر کردن
progressive cookery
U
پخت تدریجی غذای یکان
evolutionism
U
اصول ترقی و تکامل تدریجی
abklingen
U
محو شدن تدریجی احساس
lysis
U
سقوط وزوال تدریجی مرض
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
range
U
تغییر کردن خط مبنا
ranged
U
تغییر کردن خط مبنا
vary infinitely
U
بی اندازه تغییر کردن
ranges
U
تغییر کردن خط مبنا
striptease
U
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
lysate
U
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
atmospheric corrosion
U
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
range
U
تغییر کردن یا متفاوت بودن
moves
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
ranged
U
تغییر کردن یا متفاوت بودن
revolved
U
دور زدن تغییر کردن
change
U
تغییر کردن عوض شدن
revolve
U
دور زدن تغییر کردن
changes
U
تغییر کردن عوض شدن
changed
U
تغییر کردن عوض شدن
commmute
U
تغییر دادن مبادله کردن
move
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
ranges
U
تغییر کردن یا متفاوت بودن
moved
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
changing
U
تغییر کردن عوض شدن
revolves
U
دور زدن تغییر کردن
winder
U
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
escalation
U
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
overplay
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplayed
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplaying
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplays
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
edited
U
اماده چاپ کردن تغییر دادن
edit
U
اماده چاپ کردن تغییر دادن
to turn something
U
تغییر کردن در ظاهر یا خواص خود
lamb's tongue
U
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
to refresh oneself
U
تغییر ذائقه دادن رفع خستگی کردن
transmute
U
تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
transmuting
U
تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
edit
U
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
transmutes
U
تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
transmuted
U
تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
edited
U
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
change of leg
U
وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
bytes
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
affect
U
لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
byte
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
adapt
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
affects
U
لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
adapting
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapts
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
scalogram
U
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
chokes
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
scallywag
U
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
corrupt
U
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupting
U
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
backout
U
ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر
corrupts
U
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
to jink
[colloquial]
[British English]
U
در دویدن
[راه رفتن]
[رانندگی کردن]
ناگهان مسیر را تغییر دادن
to keep pace with something
<idiom>
U
با چیزی برابر راه رفتن
[یاد گرفتن]
[تغییر کردن]
[اصطلاح]
corrupted
U
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
bitmap
U
تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند
sanitize
U
حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
maintenance
U
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
gumming
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
algebra
U
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
reader
U
یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
readers
U
یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
image
U
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
images
U
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
light and heavy system
U
روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
fall back
U
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rezone
U
محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
degressive burning
U
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
housekeeping
U
در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
overlapped
U
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlap
U
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlaps
U
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
trapdoors
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
data processing
U
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
revisionism
U
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
corrsion
U
فساد تدریجی فساد
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
misalignment
U
تغییر
dachi
U
تغییر پا
alteration
U
تغییر
variation
U
تغییر
variations
U
تغییر
vicissitude
U
تغییر
alternation
U
تغییر
changeless
U
بی تغییر
stationary
U
بی تغییر
shunting
U
تغییر خط
fluctuation
U
تغییر
change
U
تغییر
mutations
U
تغییر
innovations
U
تغییر
mutation
U
تغییر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com