English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
modifier U تعدیل کننده
modifiers U تعدیل کننده
escalator U تعدیل کننده
escalators U تعدیل کننده
moderator U تعدیل کننده
moderators U تعدیل کننده
regulator U تعدیل کننده
regulators U تعدیل کننده
coordinator U تعدیل کننده
modulator U تعدیل کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
damper U عایق تعدیل کننده
adapters U جرح و تعدیل کننده
adaptor U جرح و تعدیل کننده
adaptors U جرح و تعدیل کننده
adapter U جرح و تعدیل کننده
compensating winding U سیم پیچ تعدیل کننده
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
g.d.p deflator U تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
moderator variable U متغیر تعدیل کننده
modification factor U ضریب تعدیل کننده
Other Matches
equalize U تعدیل
regulation U تعدیل
equalized U تعدیل
equalised U تعدیل
equalising U تعدیل
modulation U تعدیل
equalizing U تعدیل
equalizes U تعدیل
equalises U تعدیل
levelling U تعدیل
equation of payments U تعدیل
editing U تعدیل
adjustment U تعدیل
adjustments U تعدیل
qualification U تعدیل
damping U تعدیل
modification U تعدیل
modulates U تعدیل کردن
modulating U تعدیل کردن
regulable U قابل تعدیل
modifying U جرح و تعدیل
demand accommodation U تعدیل درخواستها
measure U تعدیل کردن
modulate U تعدیل کردن
modifying U تعدیل کردن
price adjustment U تعدیل قیمت
stock adjustment U تعدیل موجودی
adjusts U تعدیل کردن
adjusting U تعدیل کردن
regulator U الت تعدیل
modify U جرح و تعدیل
modify U تعدیل کردن
modifies U تعدیل کردن
regulators U الت تعدیل
adjustable U تعدیل پذیر
realigned U تعدیل کردن
realign U تعدیل کردن
realigns U تعدیل کردن
regulate U تعدیل کردن
regulated U تعدیل کردن
regulates U تعدیل کردن
realigning U تعدیل کردن
adapt تعدیل کردن
lump sum redistribution U تعدیل یکجا
partial adjustment U تعدیل جزئی
regulating U تعدیل کردن
dampen U تعدیل کردن
dampened U تعدیل کردن
modified U تعدیل شده
dampening U تعدیل کردن
collimate U تعدیل کردن
dampens U تعدیل کردن
adjust تعدیل کردن
readjust U دوباره تعدیل
address adjustment U تعدیل نشانی
adjustment method U روش تعدیل
sight reduction U تعدیل رصد
readjusting U دوباره تعدیل
corrector magnet U اهنربای تعدیل کن
modifies U جرح و تعدیل
readjusts U دوباره تعدیل
method of adjustment U روش تعدیل
readjusted U دوباره تعدیل
reduction to the meridian U تعدیل به نصف النهار
adaptable U قابل جرح و تعدیل
contract price adjustment U تعدیل قیمت قرارداد
contract escalation clause U ماده تعدیل قرارداد
sumptuary U وابسته به تعدیل هزینه
reduced form U فرم تعدیل شده
maladjustment U تعدیل وتنظیم غلط
adapted U جرح و تعدیل شده
maladjustments U تعدیل وتنظیم غلط
modificatory U متضمن تعدیل یااصلاح
bunker adjustment factor U ضریب تعدیل سوخت
baf U ضریب تعدیل سوخت
coordinate U تعدیل کردن هم پایه
escalation U ماده یا عبارت تعدیل
adjustable dimension U بعد تعدیل پذیر
strongback U الوار تعدیل ناو
trammel U تعدیل کردن بدام افتادن
index linked insurance U بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
emergency complement U تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
caf U ضریب تعدیل نرخ پول
cac U هزینه تعدیل نرخ ارز
adjustments U الت تعدیل اسباب تنظیم
adjustment آلت تعدیل اسباب تنظیم
trammel U الت ترسیم بیضی تعدیل
register U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
thermostat U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
registering U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
frequency medulation U تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
registers U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
thermostats U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
degaussing U تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
emergency complement U جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
streamliner U قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
collimate U موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
thermostat U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
adapting U تعدیل کردن اقتباس کردن
moderates U اداره کردن تعدیل کردن
adjusting U تعدیل کردن تنظیم کردن
moderated U اداره کردن تعدیل کردن
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
adapts U تعدیل کردن اقتباس کردن
moderate U اداره کردن تعدیل کردن
adjusts U تعدیل کردن تنظیم کردن
moderating U اداره کردن تعدیل کردن
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com