Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reconstitute
U
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituted
U
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitutes
U
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituting
U
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
windage scale
U
مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
scale factor
U
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
chart correction card
U
کارت تصحیح نقشه
scale
U
مقیاس نقشه
map scale
U
مقیاس نقشه
small-scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
medium scale
U
نقشه مقیاس متوسط
cadastral map
U
نقشه مقیاس بزرگ
linear scale
U
مقیاس خطی نقشه
intermediate scale
U
نقشه مقیاس متوسط
large scale map
U
نقشه مقیاس بزرگ
pantograph
U
دستگاه تغییر مقیاس نقشه
protraction
U
نقشه کشی طبق مقیاس معینی
eldograph
U
دستگاه تبدیل مقیاس نقشه مانند پانتوگراف
pantograph
U
دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
modules
U
نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
module
U
نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
nominal scale
U
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
dispersion scale
U
طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
range disk
U
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
barleycorn
U
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood
U
مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
correct
U
تصحیح کردن
correcting
U
تصحیح کردن
proofreads
U
تصحیح کردن
red pencil
U
تصحیح کردن
rectified
U
تصحیح کردن
corrects
U
تصحیح کردن
refine
U
تصحیح کردن
rectifies
U
تصحیح کردن
proofread
U
تصحیح کردن
emendate
U
تصحیح کردن
rectify
U
تصحیح کردن
proofreading
U
تصحیح کردن
refines
U
تصحیح کردن
wind correction
U
تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
correction index
U
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
scale
U
مقیاس کردن
scaling
U
مقیاس کردن
edit
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edited
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
reconstituted
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstitute
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstitutes
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstituting
U
تنظیم مقیاس کردن
compensate
U
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensates
U
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensated
U
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
centigrade temperature scale
U
مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
edit
U
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
edited
U
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
to scale up or down
U
مقیاس چیزیرابزرگتر یاکوچکتر کردن
superelevation
U
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
batches
U
با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
batch
U
با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
emend
U
تصحیح کردن درست کردن
emending
U
تصحیح کردن درست کردن
emended
U
تصحیح کردن درست کردن
emends
U
تصحیح کردن درست کردن
correct
U
صحیح کردن تصحیح کردن
correcting
U
صحیح کردن تصحیح کردن
edited
U
تصحیح کردن تنظیم کردن
corrects
U
صحیح کردن تصحیح کردن
edit
U
تصحیح کردن تنظیم کردن
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
ratioing
U
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
swinging the compass
U
تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
preventative
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
editor
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
text
U
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
editors
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
texts
U
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
mapping
U
نقشه برداری کردن
To roll up the map. ,
U
نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
schemes
U
نقشه طرح کردن
scheme
U
نقشه طرح کردن
reductions
U
کوچک کردن نقشه
schemed
U
نقشه طرح کردن
reduction
U
کوچک کردن نقشه
setting out
U
پیاده کردن نقشه
to foil a plan
U
خنثی کردن نقشه ای
altitude tints
U
گویا کردن نقشه
map reading
U
نقشه خوانی کردن
to foil a plan
U
نقش بر آب کردن نقشه ای
to spoil ones game
U
نقشه یاکارکسیراخراب کردن
map orientation
U
توجیه کردن نقشه
refile
U
تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
to torpedo
U
خراب کردن
[برنامه یا نقشه]
compass
U
نقشه کشیدن اختراع کردن
photo interpretation
U
نقشه کردن عکس هوایی
machinate
U
نقشه کشیدن تدبیر کردن
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
fix
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
to plan a building
U
نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
corrector
U
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
plans
U
طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
plan
U
طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
back up
U
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
change horses in midstream
<idiom>
U
وسط کارمهمی نقشه یا رئیس را عوض کردن
back-up
U
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
reseau
U
شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
lattices
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
target materials
U
مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
compensations
U
تصحیح
compensation
U
تصحیح
rectification
U
تصحیح
correction
U
تصحیح
amendments
U
تصحیح
Bose Chandhuri Hocquenghem code
U
کد تصحیح
amendment
U
تصحیح
editing
U
تصحیح
It was corrected.
U
تصحیح شد.
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
emendable
U
قابل تصحیح
correctable
U
قابل تصحیح
skew correction
U
تصحیح گوشهای
correction factor
U
ضریب تصحیح
program correctness
U
تصحیح برنامه
sag correction
U
تصحیح انحراف
attenuation compensation
U
تصحیح اعوجاج
gamma correction
U
تصحیح گاما
reformed
U
تصحیح شده
deflection correction
U
تصحیح سمت
magnetic compensatory
U
مغناطیس تصحیح
compensating magnet
U
مغناطیس تصحیح
frequency correction
U
تصحیح فرکانس
compensation of compass
U
تصحیح قطبنما
correction thermometer
U
دماسنج تصحیح
error correction
U
تصحیح خطا
checking
U
کد تصحیح خطا
correction coefficient
U
ضریب تصحیح
correction
U
تصحیح می کنم
error correcting code
U
کد تصحیح خطا
patches
U
تصحیح در یک برنامه
redress
U
تصحیح التیام
bugs
U
تصحیح یک برنامه
bugging
U
تصحیح یک برنامه
patch
U
تصحیح در یک برنامه
up-to-date
U
تصحیح شده
corrected
U
تصحیح شده
bug
U
تصحیح یک برنامه
redressed
U
تصحیح التیام
temperature correction
U
تصحیح دمایی
tam quam
U
تصحیح حکم
redresses
U
تصحیح التیام
up to date
U
تصحیح شده
range disk
U
میز تصحیح مسافت
errata sheet
U
برگ تصحیح اشتباه
compass compensation
U
تصحیح قطب نما
layer
U
ل تصحیح خطا باشد
deflection board
U
تابلو تصحیح سمت
layers
U
ل تصحیح خطا باشد
adjusted valve
U
مقدار تصحیح شده
rectifiable
U
قابل تصحیح یا جبران
ARQ
U
سیستم تصحیح خطا
corrected azimuth
U
گرای تصحیح شده
gun displacement
U
تصحیح جای توپ
corrected defelection
U
سمت تصحیح شده
copyreader
U
تصحیح کننده مقاله
range correction
U
تصحیح برد تیراندازی
impluse correction
U
تصحیح ضربه جریان
range correction
U
تصحیح برد سلاح
incorrect
U
تصحیح نشده معیوب
range k
U
ضریب تصحیح برد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com