Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thromboplastic
U
تسریع کننده انعقاد خون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accelerator
U
تسریع کننده
acceletor
U
تسریع کننده
accelerunt
U
تسریع کننده
accelerators
U
تسریع کننده
accelerative
U
تسریع کننده
expeditor
U
تسریع کننده
accelerating agent
U
ماده تسریع کننده
accelerant
U
ماده تسریع کننده
precipitator
U
تعجیل یا تسریع کننده
anticoagulant
U
مانع انعقاد خون داروی ضد انعقاد خون
conclusion
U
انعقاد
conclusions
U
انعقاد
gelation
U
انعقاد
ligation
U
انعقاد
ratification
U
انعقاد
coagulation
U
انعقاد
coalescence
U
انعقاد
coagulability
U
قابلیت انعقاد
conclusion of a treaty
U
انعقاد معاهده
session
U
دوره انعقاد اجلاس
conceptions
U
رای انعقاد نطفه
conception
U
رای انعقاد نطفه
casus fofderis
U
سبب انعقاد پیمان
casus fofderis
U
هدف انعقاد پیمان
sessions
U
دوره انعقاد اجلاس
coagulability
U
دلمه شدنی انعقاد پذیری
hemagglutinate
U
باعث انعقاد خون شدن
drive a hard bargain
<idiom>
U
انعقاد معامله بودن هیچ سودی
expeditions
U
تسریع
acceleration
U
تسریع
expediting
U
تسریع
expedition
U
تسریع
speed up
U
تسریع
speedup
U
تسریع
hotfoot
U
تسریع کردن
hastens
U
تسریع ردن
hastening
U
تسریع ردن
speeds
U
تسریع کردن
speeding
U
تسریع کردن
speed
U
تسریع کردن
stepped up
U
تسریع شده
stepped-up
U
تسریع شده
advancing
U
تسریع کردن
hastened
U
تسریع ردن
advances
U
تسریع کردن
hasten
U
تسریع ردن
advance
U
تسریع کردن
accelerate
U
تسریع کردن
precipitation
U
تسریع بارش
accelerator board
U
تخته تسریع
accelerates
U
تسریع کردن
precipitated
U
تسریع کردن
expedite
U
تسریع کردن در
expedite
U
تسریع کردن
expedited
U
تسریع کردن در
precipitate
U
تسریع کردن
expedited
U
تسریع کردن
expedites
U
تسریع کردن در
expedites
U
تسریع کردن
accelerating
U
تسریع کردن
precipitates
U
تسریع کردن
precipitating
U
تسریع کردن
accelerated
U
تسریع کردن
quickens
U
تسریع شدن تخمیرکردن
quickened
U
تسریع شدن تخمیرکردن
agio
U
تفاوت هزینه تسریع
quicken
U
تسریع شدن تخمیرکردن
acid precipitation
تسریع بارش اسیدی
urging
U
تسریع شدن ابرام کردن
vernalize
U
میوه اوری را تسریع کردن
urge
U
تسریع شدن ابرام کردن
accelerator board
U
برد تسریع تخته شتابنده
urged
U
تسریع شدن ابرام کردن
urges
U
تسریع شدن ابرام کردن
thiaminase
U
انزیمی که از بین بردن تیامین را تسریع میکند
Be slow to promise and quick to perform.
<proverb>
U
در قول دادن آهسته باش ولى در انجام آن تسریع کن.
drier
U
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
procedendo
U
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
catalyze
U
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
accelerators
U
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
whisperer
U
پچ پچ کننده
percutient
U
دق کننده
tracker
U
پی کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com