Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basic circuit arrangement
U
ترتیب مدار ساده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
basic circuit
U
مدار ساده
flow cycle
U
مدار ترتیب کار
simplexed circuit
U
مدار تلفن ساده
duplex
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
simple design
U
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
random processing
U
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedules
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
basics
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
collocation
U
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit
U
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
U
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
chain
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
inferior planet
U
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pinning
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mirror carpet
U
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
structure
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
firing circuit
U
مدار چاشنی مدار انفجار
powder train
U
مدار خرج مدار باروت
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
one hook
U
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
randomly
U
بی ترتیب
regularity
U
ترتیب
systems
U
ترتیب
orderliness
U
ترتیب
catenation
U
ترتیب
regvlarity
U
ترتیب
sequences
U
ترتیب
managements
U
ترتیب
ordonnance
U
ترتیب
lay out
U
ترتیب
out of kelter
U
بی ترتیب
immethodical
U
بی ترتیب
random
U
بی ترتیب
to make an arrangement
U
ترتیب
orderless
U
بی ترتیب
ordering
U
ترتیب
arr
U
ترتیب
regularities
U
ترتیب
arramgement
U
ترتیب
to order
<idiom>
U
به ترتیب
irregular
U
بی ترتیب
configuration
U
ترتیب
assortment
U
ترتیب
set up
U
ترتیب
arrangements
U
ترتیب
arrangement
U
ترتیب
respectively
U
به ترتیب
kelter or kilter
U
ترتیب
anomalies
U
بی ترتیب
configurations
U
ترتیب
anomaly
U
بی ترتیب
order
U
ترتیب
serialization
U
ترتیب
sequence
U
ترتیب
system
U
ترتیب
management
U
ترتیب
in series
U
به ترتیب
assortments
U
ترتیب
kelter
U
ترتیب
collocation
U
ترتیب
disorderly
U
بی ترتیب
organisations
U
ترتیب
organization
U
ترتیب
organizations
U
ترتیب
arrangment
U
ترتیب
ataxic
U
بی ترتیب
pial
U
بی ترتیب
fanciless
U
ساده
unceremonious
U
ساده
unceremoniously
U
ساده
plains
U
ساده
fructose
U
ساده
clodhopper
U
ساده
simple hearted
U
ساده دل
sheepish
U
ساده دل
sheepishly
U
ساده دل
fraudless
U
ساده
bald
U
ساده
balder
U
ساده
baldest
U
ساده
baldly
U
ساده
unmeaning
U
ساده
free spoken
U
ساده گو
unaadorned
U
ساده
clodhoppers
U
ساده
semplice
U
ساده
charmless
U
ساده
plainest
U
ساده
plainer
U
ساده
plain
U
ساده
artless
U
ساده
freestanding
U
ساده
plain hearted
U
ساده دل
simplex
U
ساده
simple
U
ساده دل
simpler
U
ساده
simpler
U
ساده دل
simplest
U
ساده
explicit
U
ساده
unsophisticated
U
ساده
simple
U
ساده
cleans
U
ساده
idiot
U
ساده
simpleminded
U
ساده دل
daff
U
ساده دل
slick
U
ساده
slickest
U
ساده
unaffected
U
ساده
clean
U
ساده
cleaned
U
ساده
cleanest
U
ساده
idiots
U
ساده
simple minded
U
ساده دل
incomposite
U
ساده
simplest
U
ساده دل
naive
U
ساده
downright
U
ساده
inexpensive
U
ساده
conversable
<adj.>
U
ساده دل
expansive
<adj.>
U
ساده دل
good-humored
U
ساده دل
untutored
U
ساده
positive
U
ساده
simple-hearted
<adj.>
U
ساده دل
innocent
<adj.>
U
ساده دل
incomplex
U
ساده
seemly
<adj.>
U
ساده دل
homespun
U
ساده
frugal
U
ساده
taffetized
U
ساده
naif
U
ساده
unassuming
U
ساده
simplistic
U
ساده
sequencing
U
ترتیب گذاری
sequencer
U
ترتیب سنج
sequence number
U
شماره ترتیب
curialism
U
ترتیب دربارپاپ
instrumentation
U
ترتیب اهنگ
expandede order
U
ترتیب مبسوط
random fill
U
خاکریز بی ترتیب
permanency
U
ترتیب همیشگی
precedence
U
ترتیب تقدم
sequences
U
رشته ترتیب
untune
U
بی ترتیب کردن
sequence
U
ترتیب دادن
sequence
U
رشته ترتیب
word order
U
ترتیب واژه ها
formation
U
ترتیب قرارگرفتن
make-up
U
ترتیب گریم
sequencing
U
ترتیب دهی
dresses
U
ترتیب دادن
sequences
U
ترتیب دادن
desultorily
U
بطور بی ترتیب
to map out
U
ترتیب دادن
descending sort
U
ترتیب نزولی
train
U
نظم ترتیب
trained
U
نظم ترتیب
trains
U
نظم ترتیب
decreasing order
U
ترتیب کاهنده
disordered
U
بی ترتیب اشفته
sort key
کلید ترتیب
sort order
U
نظم ترتیب
firing order
U
ترتیب احتراق
relative location
U
ترتیب نسبی
data set
U
ترتیب داده
sequence counter
U
ترتیب شمار
sequence control
U
کنترل ترتیب
rearrangements
U
ترتیب مجدد
rearrangement
U
ترتیب مجدد
sequence check
U
مقابله ترتیب
rearrngement
U
ترتیب مجد د
permanencies
U
ترتیب همیشگی
first in first out
U
به ترتیب ورود
descending order
U
ترتیب نزولی
castrametation
U
فن ترتیب اردو
ordains
U
ترتیب دادن
layouts
U
ترتیب وسایل
arrengement
U
ترتیب دادن
ascending order
U
ترتیب صعودی
layout
U
ترتیب وسایل
birth order
U
ترتیب ولادت
ordaining
U
ترتیب دادن
runs
U
ترتیب محوطه
calling sequence
U
ترتیب فراخوانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com