Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
creptation
U
تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
force
U
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces
U
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forcing
U
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
vanquishes
U
درهم شکستن
vanquished
U
درهم شکستن
vanquishing
U
درهم شکستن
crash
U
درهم شکستن
crashes
U
درهم شکستن
crashingly
U
درهم شکستن
scrunch
U
درهم شکستن
scrunching
U
درهم شکستن
scrunched
U
درهم شکستن
scrunches
U
درهم شکستن
crashing
U
درهم شکستن
break down
U
درهم شکستن
vanquish
U
درهم شکستن
overwhelmed
U
درهم شکستن
overwhelm
U
درهم شکستن
crashed
U
درهم شکستن
overwhelms
U
درهم شکستن
to collapse
U
درهم شکستن
[مذاکره یا فرضیه]
smashes
U
شکست دادن درهم شکستن
smash
U
شکست دادن درهم شکستن
squish
U
صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
associated sound
U
صدای همراه
accompanying sound
U
صدای همراه
snapped
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
crackles
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
snaps
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapping
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snap
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
underwater demolition
U
تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
destruction site
U
منطقه تخریب مهمات محل تخریب
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
mashes
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mash
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashed
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashing
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
atomic demolition munition
U
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
attributes
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
pleach
U
درهم پیچیدن درهم گیر افتادن
intertwining
U
درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwines
U
درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwined
U
درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwine
U
درهم بافتن درهم بافته شدن
clutter
U
درهم ریختگی درهم وبرهمی
clutters
U
درهم ریختگی درهم وبرهمی
cluttered
U
درهم ریختگی درهم وبرهمی
breakaway
U
شکستن خط محاصره شکستن بند زندان فرار از زندان
pip
U
شکستن شکستن وبازشدن
pipped
U
شکستن شکستن وبازشدن
pipping
U
شکستن شکستن وبازشدن
pips
U
شکستن شکستن وبازشدن
peer to peer network
U
شبکه همراه به همراه
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
ruptures
U
تخریب
fail soft
U
تخریب
degradation
U
تخریب
rupturing
U
تخریب
demolitions
U
تخریب
destroyed
U
تخریب شد
demolition
U
تخریب
rupture
U
تخریب
destruction
U
تخریب
vandalism
U
تخریب
ruination
U
تخریب
destruction fire
U
تیر تخریب
demolishes
U
تخریب کردن
underwater demolition
U
تخریب زیرابی
bomb disposal
U
تخریب بمب
demolition kit
U
جعبه تخریب
fail-safe
U
تخریب امن
demolished
U
تخریب کردن
demolition target
U
هدف تخریب
destruct
U
تخریب کردن
demolition belt
U
نوار تخریب
criminal damage
U
تخریب جزائی
destruct system
U
سیستم تخریب
destruction radius
U
حداکثرشعاع تخریب
demolishing
U
تخریب کردن
cratering charge
U
خرج تخریب
destruction site
U
منطقه تخریب
fail safe
U
تخریب امن
destructivity
U
قدرت تخریب
demolitions
U
تخریب کردن
rupturing
U
تخریب کردن
ruptures
U
تخریب کردن
rupture
U
تخریب کردن
subversion
U
انهدام تخریب
rubble hard core
U
مصالح تخریب
oxidative degradation
U
تخریب اکسایشی
demolition
U
تخریب کردن
hard core
U
مصالح تخریب
fail soft
U
تخریب تدریجی
rheodestruction
U
تخریب جریان
demolish
U
تخریب کردن
destructor
U
تخریب کننده
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
demolition kit
U
جعبه وسایل تخریب
destruction area
U
منطقه تخریب مهمات
demoralization
U
تخریب روحیه کردن
vasto
U
حکم یا دستور تخریب
dismantling shot
U
تیر تخریب کننده
demolition firing party
U
گروه مسئول تخریب
concussion detonation
U
خرج اماده به تخریب
destruction radius
U
شعاع تخریب مین
concussion detonation
U
خرج تخریب ضربتی
demolition belt
U
کمربند تخریب منطقهای
xylotomous
U
دارای قابلیت تخریب چوب
destroyed
U
ازبین رفت تخریب شده
petard
U
خرج تخریب دیواره و پایه پل
command destruct signal
U
علامت تخریب موشک با فرمان دور
inert ammunition
U
مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
bomb cemetery
U
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
countermine
U
سیستم تخریب مین به طور خودکار
cratering charge
U
خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
property disposition
U
ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
charged demolition
U
مواد منفجره خرج گذاری شده و اماده تخریب
command destruct signal
U
علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
intruder operation
U
تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
mudcapping
U
نوعی روش تخریب صخرههای بزرگ به وسیله موادمنفجره
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
U
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
disobeys
U
شکستن
hewn
U
شکستن
fractions
U
شکستن
cracking
U
شکستن
crush
U
شکستن
fractures
U
شکستن
deflected
U
شکستن
deflect
U
شکستن
disobey
U
شکستن
nicking
U
شکستن
fractured
U
شکستن
nicked
U
شکستن
crushed
U
شکستن
crushes
U
شکستن
disobeying
U
شکستن
breaks
U
شکستن
fracture
U
شکستن
disobeyed
U
شکستن
break
U
شکستن
deflects
U
شکستن
dishallow
U
شکستن
disruptions
U
شکستن
disruption
U
شکستن
fly asunder
U
شکستن
nick
U
شکستن
fracturing
U
شکستن
infract
U
شکستن
infraction
U
شکستن
deflecting
U
شکستن
fraction
U
شکستن
nicks
U
شکستن
to hew asunder
U
شکستن
to break rank
U
صف شکستن
To break ranks.
U
صف را شکستن
to fall apart
U
در هم شکستن
split up
U
شکستن
pierce
U
شکستن
to break open
U
شکستن
pierces
U
شکستن
to break a
U
شکستن
to break apart
U
شکستن
to break to pieces
U
شکستن
chopped
U
شکستن
chop
U
شکستن
to fly asunder
U
شکستن
break
U
شکستن موج
to break one's promise
U
شکستن عهدوقول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com