English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
tacit collusion U تبانی چند شرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
overt collusion U تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
Other Matches
collusion U تبانی
conspiracies U تبانی
cahoot U تبانی
fixes U تبانی
fix U تبانی
conspiracy U تبانی
colludes U تبانی کردن
colluded U تبانی کردن
tacit collusion U تبانی ضمنی
collude U تبانی کردن
collusion U تبانی کردن
colluding U تبانی کردن
covinous U تبانی کننده
covin U تبانی دوزوکلک
to play booty U تبانی یاساخت وپاخت کردن
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
To collude with someone . to be in league with someone. U با کسی روی هم ریختن (تبانی کردن ؟ساخت وپاخت کردن )
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
partnerships U شرکت
cahoot U شرکت
EIS U ول شرکت
fellowsh U شرکت
partnership U شرکت
company U شرکت
corporation U شرکت
enterprise U شرکت
enterprises U شرکت
consociation U شرکت
participation U شرکت
concern U شرکت
concerns U شرکت
associations U شرکت
association U شرکت
businesses U شرکت
business U شرکت
corporations U شرکت
contribution U شرکت
housed U شرکت
houses U شرکت
contributions U شرکت
incorporation U شرکت
firm U شرکت
firmest U شرکت
house U شرکت
firmer U شرکت
firms U شرکت
companies U شرکت
handing U شرکت
hand U شرکت
joint-stock company U شرکت سهامی
joint-stock companies U شرکت سهامی
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
private enterprise U شرکت خصوصی
ncr corporation U شرکت NCR
associative U شرکت پذیر
corporatism U شرکت گرایی
managers U یس بخش در شرکت
manager U یس بخش در شرکت
participating U شرکت کننده
parcenary U شرکت در ارث
parcenary U شرکت مشاع
parent company U شرکت مادر
proportional liability partnership U شرکت نسبی
proprietary company U شرکت خصوصی
shipping agent U شرکت حمل
shipping company U شرکت کشتیرانی
sit out U شرکت نداشتن در
principals U شرکت اصلی
principal U شرکت اصلی
stock company U شرکت سهامی
subsidiary company U شرکت فرعی
private corporation U شرکت خصوصی
parent company U شرکت اصلی
participable U شرکت بردار
society U شرکت کمیته
participable U شرکت کردنی
societies U شرکت کمیته
participative U شرکت کننده
subsidiary U شرکت تابعه
subsidiaries U شرکت تابعه
private company U شرکت خصوصی
partook U شرکت کردن
memorandum of association U اساسنامه شرکت
general partnership U شرکت تضامنی
civil partnership U شرکت مدنی
champerty U شرکت در دعوا
certificate of incorporation U شرکت نامه
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
dissolution of a company U انحلال شرکت
winding up of a company U انحلال شرکت
dissolution of partner ship U فسخ شرکت
doctor to the company U پزشک شرکت
economic unit U خانوار شرکت
accession U شرکت در مالکیت
corporativism U شرکت گرایی
corporately U بصورت شرکت
commercial firm U شرکت تجارتی
compulsory partnership U شرکت قهری
company union U اتحادیه شرکت
company secretary U منشی شرکت
cooperative U شرکت تعاونی
company seal U مهر شرکت
company network U شبکه شرکت
company law U قوانین شرکت
cooperative company U شرکت تعاونی
mutual company U شرکت تعاونی
corporate appraisal U ارزیابی شرکت
electric company U شرکت برق
commercial company U شرکت تجاری
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
insurance company U شرکت بیمه
intel corporation U شرکت اینتل
invalidation of company U بطلان شرکت
inveluntary partnership U شرکت قهری
joint stock U شرکت سهامی
joint stock company U شرکت سهامی
aiding and abetting U شرکت در جرم
affiliated company U شرکت وابسته
acting company U شرکت عامل
article of a company U اساسنامه شرکت
article of association U اساسنامه شرکت
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
branch of a company U شعبه شرکت
complicity U شرکت در جرم
giant corporation U شرکت بزرگ
go into U شرکت کردن در
holding company U شرکت مرکزی
associativity U شرکت پذیری
holding company U شرکت مالک
house flag U پرچم شرکت
associated company U شرکت وابسته
artieles of association U شرکت ناور
memorandom of association U اساسنامه شرکت
winding up U انحلال شرکت
liquidation U تصفیه شرکت
entrepreneur U موسس شرکت
founders U موسس شرکت
foundering U موسس شرکت
foundered U موسس شرکت
founder U موسس شرکت
businesses U شرکت تجاری
business U شرکت تجاری
partake U شرکت کردن
airline U شرکت هواپیمایی
airlines U شرکت هواپیمایی
C.O U مخفف شرکت
entrepreneurs U موسس شرکت
contributors U شرکت کننده
contributor U شرکت کننده
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
partaking U شرکت کردن
partakes U شرکت کردن
partaken U شرکت کردن
entry U شرکت کننده
equity U حق صاحبان شرکت
assisted U شرکت جستن
assist U شرکت جستن
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
cooperative society U شرکت تعاونی
partnerships U شرکت تضامنی
to take part [in] U شرکت داشتن [در]
partnership U شرکت تضامنی
assisting U شرکت جستن
assists U شرکت جستن
equities U حق صاحبان شرکت
unity U وحدت شرکت
corporations U شرکت سهامی
corporation U شرکت سهامی
share [in] U شرکت [سهم] [در]
to play at U شرکت کردن در
participation U شرکت کردن
pall bearer U شرکت میکند
participation U شرکت در جرم
participants U شرکت کننده
contribute U شرکت کردن
stand-ins U شرکت کردن
participates U شرکت کردن
participated U شرکت کردن
tandy corporation U شرکت Tandy
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com