Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
at the top of one's bent
U
تا سرحد گنجایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boundaries
U
خط حد سرحد
boundaries
U
سرحد
boundary
U
خط حد سرحد
boundary
U
سرحد
threshholds
U
سرحد
threshold
U
سرحد
thresholds
U
سرحد
frontier
U
سرحد
bound
U
سرحد
mete
U
سرحد
bourgeon
U
سرحد
border
U
سرحد
bordering
U
سرحد
bordered
U
سرحد
demarcation
U
سرحد
borderer
U
سرحد نشین
forntiersman
U
سرحد نشین
hairline
U
سرحد موی سر وپیشانی
hairlines
U
سرحد موی سر وپیشانی
capacity
U
گنجایش
capaciousness
U
گنجایش
volume capacity
U
گنجایش
burdens
U
گنجایش
aptitudes
U
گنجایش
burden
U
گنجایش
content
U
گنجایش
contenting
U
گنجایش
aptitude
U
گنجایش
capacities
U
گنجایش
inclusion
U
گنجایش
filed capacity
U
گنجایش میدانه
dead storage
U
گنجایش مرده
field capacity
U
گنجایش زراعی
fan out
U
گنجایش خروجی
fan in
U
گنجایش ورودی
energy content
U
گنجایش انرژی
effective capacity
U
گنجایش مفید
dead weight tonnage
U
گنجایش باری
gross tonnage
U
گنجایش حجمی
incapacious
U
بی گنجایش ناقص
vital capacity
U
گنجایش حیاتی
total reservoir storage
U
گنجایش کل مخزن
storage capacity
U
گنجایش انباره
saturation capacity
U
گنجایش اشباع
register capacity
U
گنجایش ثبات
pulmometry
U
سنجش گنجایش شش
practical capacity
U
گنجایش عملی
possible capacity
U
گنجایش ممکن
net register tonnage
U
گنجایش خالص
memory capacity
U
گنجایش حافظه
cranial capacity
U
گنجایش جمجمه
code capacity
U
گنجایش رمزرسانی
active storage
U
گنجایش مفید
capacities
U
گنجایش استعداد
active capacity
U
گنجایش مفید
effective storage
U
گنجایش مفید
capacity
U
توانایی گنجایش
capacity
U
گنجایش استعداد
capacities
U
توانایی گنجایش
modules
U
حوزه گنجایش
module
U
حوزه گنجایش
basic capacity
U
گنجایش مبنا
channel capacity
U
گنجایش کانال
channel capacit
U
گنجایش مجرا
caliber
U
گنجایش استعداد
bulk storage
U
انباره پر گنجایش
producing
U
گنجایش تولید
basic capacity
U
گنجایش پایه
bearing capacity
U
گنجایش تحمل
available storage capacity
U
گنجایش مفید مخزن
pulmometer
U
الت سنجش گنجایش شش
truckloads
U
به گنجایش یک ماشین باری
tonnage
U
گنجایش کشتی برحسب تن
capacious
U
گنجایش دار گشاد
truckload
U
به گنجایش یک ماشین باری
tankage
U
گنجایش تانک یا مخزن
farad
U
واحد گنجایش برق
useable reservoir storage
U
گنجایش مفید مخزن
block coefficient
U
ضریب گنجایش ناو
expanded , capacity
U
زیاد کردن گنجایش
to gauge a person
U
گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
unformatted
U
گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
fluid ounce
U
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
pneumatoneter
U
الت سنجش گنجایش تنفس ریه
fluid ounces
U
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
load
U
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
gauger
U
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
loads
U
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
gallonage
U
فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
Shannon's Law
U
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
metagnosticism
U
عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
micros
U
اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micro
U
اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
microcomputer
U
اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
VHD
U
نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
conventional RAM
U
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory
U
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
wavelength division multiplexing
U
روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
pack board
U
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
pondage
U
گنجایش حوض یا استخر انباشتن اب در حوض یااستخر
redundant
U
سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند
peripheral
U
باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com