Total search result: 201 (37 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
teleprocessing U |
تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
teleprocessing U |
دستگاه تایپ تلگرافی |
 |
 |
teletypewriter U |
دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی |
 |
 |
way station U |
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی |
 |
 |
teleprinters U |
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس |
 |
 |
teleprinter U |
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس |
 |
 |
he sent me a wire U |
تلگرافی برای من فرستاد تلگرافی بمن مخابره کرد |
 |
 |
teleprint U |
تایپ کننده تله تایپ |
 |
 |
teleprint U |
کلید تایپ تله تایپ |
 |
 |
ciphony U |
رمز کردن پیامهای تلفنی مکالمات رمز شده |
 |
 |
type front U |
نوعی روش تایپ کردن نامه ها |
 |
 |
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U |
اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن] |
 |
 |
to make a typo [American E] U |
اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن] |
 |
 |
to make a typing error [mistake] U |
اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن] |
 |
 |
stichomythia U |
مکالمات کوتاه |
 |
 |
dialogues U |
مکالمات ادبی و دراماتیک |
 |
 |
dialogue U |
مکالمات ادبی و دراماتیک |
 |
 |
call meter U |
کنتور مکالمات تلفنی |
 |
 |
by-play U |
حرکات یا مکالمات فرعی |
 |
 |
stichomythic U |
مربوط به مکالمات کوتاه |
 |
 |
by-play U |
حرکات یا مکالمات کنار صحنه |
 |
 |
wiretap U |
ضبط و کنترل سری مکالمات |
 |
 |
stenotype U |
دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره |
 |
 |
procedure sign U |
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات |
 |
 |
radio procedures U |
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی |
 |
 |
wiretapper U |
جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند |
 |
 |
telegraphy U |
تلگرافی |
 |
 |
telegraphic U |
تلگرافی |
 |
 |
telegrahic U |
تلگرافی |
 |
 |
morse code U |
کد تلگرافی |
 |
 |
wats U |
Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد |
 |
 |
telegraphic transfer U |
انتقال تلگرافی |
 |
 |
telegraphs U |
مخابره تلگرافی |
 |
 |
telegraphic message U |
مخابره تلگرافی |
 |
 |
telegraphic address |
آدرس تلگرافی |
 |
 |
telegraph U |
مخابره تلگرافی |
 |
 |
telegraph signal U |
علامت تلگرافی |
 |
 |
telecommunications U |
ارتباط تلگرافی |
 |
 |
radiotelegram U |
پیام تلگرافی |
 |
 |
telegraphed U |
مخابره تلگرافی |
 |
 |
telegraphing U |
مخابره تلگرافی |
 |
 |
Teletype U |
دورنویس تلگرافی |
 |
 |
telegram U |
مخابره تلگرافی |
 |
 |
telegrams U |
مخابره تلگرافی |
 |
 |
telegraphic frequency U |
فرکانس تلگرافی |
 |
 |
Teletypes U |
دورنویس تلگرافی |
 |
 |
telegraphic U |
تلگرافی مختصر |
 |
 |
telecommunications U |
مخابرات تلگرافی |
 |
 |
cable match U |
رویارویی تلگرافی شطرنج |
 |
 |
teleprinter U |
ماشین تحریر تلگرافی |
 |
 |
teleprinters U |
ماشین تحریر تلگرافی |
 |
 |
serviced U |
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد |
 |
 |
service U |
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد |
 |
 |
cabled U |
پیغام تلگرافی تلگراف زدن |
 |
 |
cashed U |
حواله پستی تلگرافی یا بانکی |
 |
 |
cable U |
پیغام تلگرافی تلگراف زدن |
 |
 |
cash U |
حواله پستی تلگرافی یا بانکی |
 |
 |
group U |
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی |
 |
 |
groups U |
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی |
 |
 |
cashing U |
حواله پستی تلگرافی یا بانکی |
 |
 |
morsecode U |
علائم رمز تلگرافی مرس |
 |
 |
cashes U |
حواله پستی تلگرافی یا بانکی |
 |
 |
phototelegraphyt U |
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی |
 |
 |
cross fire U |
تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم |
 |
 |
tabulate U |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
 |
 |
tabulates U |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
 |
 |
tabulated U |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
 |
 |
transponder U |
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات |
 |
 |
Teletype U |
تله تایپ |
 |
 |
tty U |
تله تایپ |
 |
 |
channel type U |
کانال تایپ |
 |
 |
overtype mode U |
تایپ رویهم |
 |
 |
Teletypes U |
تله تایپ |
 |
 |
teletypewriter U |
تله تایپ |
 |
 |
multiplex telegraphy U |
دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند |
 |
 |
long distance U |
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور |
 |
 |
long-distance U |
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور |
 |
 |
type front U |
ماشین تایپ به جلو |
 |
 |
type bar printer U |
چاپگر میلهای تایپ |
 |
 |
radioteletype U |
بی سیم تله تایپ |
 |
 |
teletype display U |
نمایش تله تایپ |
 |
 |
teletype exchange U |
مرکز تله تایپ |
 |
 |
overtype mode U |
حالت تایپ روی مطلب |
 |
 |
teletype display U |
نمایش تایپ راه دور |
 |
 |
typeover mode U |
حالت تایپ روی مطلب |
 |
 |
twx U |
Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ |
 |
 |
Teletype U |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
 |
 |
Teletypes U |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
 |
 |
call directing code U |
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود |
 |
 |
finished U |
متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است |
 |
 |
cdc U |
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود |
 |
 |
audio-typist U |
کسی که مطالبرا در حین دیکته شدن تایپ میکند |
 |
 |
entering U |
عمل تایپ داده یا نوشتن موضوعات روی یک رکورد |
 |
 |
microwriter U |
صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر |
 |
 |
keystroke U |
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ |
 |
 |
ended U |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
 |
 |
insertion point U |
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود |
 |
 |
end U |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
 |
 |
ends U |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
 |
 |
spacing impulse U |
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است |
 |
 |
dos U |
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است |
 |
 |
wordprocessing U |
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و... |
 |
 |
key |
کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد |
 |
 |
qwerty U |
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است |
 |
 |
tabulator U |
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد |
 |
 |
radiograms U |
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی |
 |
 |
radiogram U |
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی |
 |
 |
letter quality printing U |
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط |
 |
 |
letter quality printing U |
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند |
 |
 |
printnow letter.doc U |
DOS یا 2/OS به جای علامت 1% نام فایلی را که تایپ شده است قرار میدهدو DOC.LETTER را روی چاپگر چاپ میکند |
 |
 |
cleaned U |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
 |
 |
bureau U |
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است |
 |
 |
bureaus U |
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است |
 |
 |
verification U |
بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری |
 |
 |
clean U |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
 |
 |
cleans U |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
 |
 |
cleanest U |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
 |
 |
paged U |
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند |
 |
 |
image U |
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند |
 |
 |
images U |
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند |
 |
 |
page U |
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند |
 |
 |
pages U |
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند |
 |
 |
upper case U |
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند |
 |
 |
carriage U |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
 |
 |
carriages U |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
 |
 |
kluge U |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
 |
 |
kludge U |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
 |
 |
wimp U |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
 |
 |
typeover U |
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب |
 |
 |
wimps U |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
 |
 |
word U |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
 |
 |
worded U |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
 |
 |
word wrap U |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
 |
 |
wraparound U |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
 |
 |
telnet U |
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند |
 |
 |
ems dispatch U |
تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد |
 |
 |
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U |
با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن] |
 |
 |
unmew U |
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن |
 |
 |
discharge U |
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن |
 |
 |
discharges U |
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن |
 |
 |
capturing U |
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن |
 |
 |
capture U |
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن |
 |
 |
countervial U |
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن |
 |
 |
captures U |
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن |
 |
 |
challengo U |
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن |
 |
 |
verified U |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
 |
 |
verifies U |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
 |
 |
verifying U |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
 |
 |
verify U |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
 |
 |
shoots U |
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن |
 |
 |
foster U |
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن |
 |
 |
shoot U |
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن |
 |
 |
surveyed U |
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید |
 |
 |
orient U |
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن |
 |
 |
orients U |
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن |
 |
 |
surveys U |
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید |
 |
 |
to temper [metal or glass] U |
آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه] |
 |
 |
orienting U |
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن |
 |
 |
survey U |
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید |
 |
 |
cross examination U |
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن |
 |
 |
calk U |
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن |
 |
 |
buck up U |
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن |
 |
 |
concentrating U |
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن |
 |
 |
serves U |
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن |
 |
 |
concentrates U |
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن |
 |
 |
assigns U |
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن |
 |
 |
concentrate U |
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن |
 |
 |
to appeal [to] U |
درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه] |
 |
 |
served U |
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن |
 |
 |
serve U |
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن |
 |
 |
to inform on [against] somebody U |
کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن] |
 |
 |
assign U |
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن |
 |
 |
tae U |
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن |
 |
 |
assigning U |
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن |
 |
 |
assigned U |
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن |
 |
 |
soft-pedaling U |
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن |
 |
 |
soft-pedalling U |
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن |
 |
 |
soft-pedalled U |
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن |
 |
 |
soft-pedals U |
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن |
 |
 |
soft-pedaled U |
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن |
 |
 |
soft-pedal U |
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن |
 |
 |
soft pedal U |
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن |
 |
 |
checked U |
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن |
 |
 |
correct U |
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن |
 |
 |
withstand U |
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن |
 |
 |
crossest U |
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر |
 |
 |
check U |
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن |
 |
 |
exploiting U |
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن |
 |
 |
infringing U |
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن |
 |
 |
preached U |
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن |
 |
 |
infringes U |
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن |
 |
 |
infringe U |
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن |
 |
 |
correcting U |
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن |
 |
 |
preaches U |
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن |
 |
 |
wooed U |
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن |
 |
 |
checks U |
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن |
 |
 |
cross U |
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر |
 |
 |
crosser U |
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر |
 |
 |
crosses U |
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر |
 |
 |
exploit U |
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن |
 |
 |
exploits U |
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن |
 |