English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
puniness U تازه کاری جوانی کوچکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
noviciate U مرحله تازه کاری
novitiate U مرحله تازه کاری
enactory U دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new blood <idiom> U جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
reforests U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforest U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforested U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
new coined U تازه بنیاد تازه سکه زده
newlywed U تازه داماد تازه عروس
hobbledehoy U کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
youth U جوانی
youthfulness U جوانی
young days U جوانی
youths U جوانی
yoth U جوانی
springtime U جوانی
youthfufness U جوانی
adolescency U جوانی
adolescence U نو جوانی
juvenility U جوانی
juvenile U در خور جوانی
rejuvenator U جوانی دهنده
rejuveoize U جوانی از سرگرفتن
rejuvenation U باز جوانی
prime U بهار جوانی
schizophrene U مبتلابجنون جوانی
post juvenal U بعد از جوانی
slips in youth U لغزشهای جوانی
acne غرور جوانی
youthfully U از روی جوانی
adolescence U دوره جوانی
dementia praecox U جنون جوانی
the flower of youth U عنفوان جوانی
may of youth U عنفوان جوانی
primed U بهار جوانی
slips in youth U خطاهای جوانی
hebephrenia U جنون جوانی
bloom of youth U بحبوحه جوانی
juvenility U نیروی جوانی
may U بهار جوانی
schizophrenia U جنون جوانی
primes U بهار جوانی
juveniles U در خور جوانی
hey day U ریعان جوانی
prime of life U عنفوان جوانی
rejuvenescence U تجدید جوانی
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
juvenilia U اثار دوره جوانی
schizophrenic U مبتلا بجنون جوانی
rejuvenates U جوانی ازسر گرفتن
rejuvenated U جوانی ازسر گرفتن
rejuvenate U جوانی ازسر گرفتن
The fervour of youth . U شور وشوق جوانی
impetuosity of youth U تندی یا غرور جوانی
rejuvenating U جوانی ازسر گرفتن
schizophrenics U مبتلا بجنون جوانی
chorus girl U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
middle aged U دوره بین جوانی وپیری
her prime of life is past U عنفوان جوانی وی گذشته است
chorus girls U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
salad days U ایام جوانی وبی تجربگی
middle age U دوره بین جوانی وپیری
over the hill <idiom> U به پایان رسیدن بهار جوانی
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
blossom U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossomed U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
She has known better days in her youth . U معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
blossoming U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossoms U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
passe U دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده
juvenilia U تالیفات دوره جوانی شعرا ونویسندگان بزرگ
at the tender age of <idiom> U در سن جوانی [گول خور. بی مایه . سست . نادان]
tininess U کوچکی
exiguity U کوچکی
pettiness U کوچکی
smallness U کوچکی
littleness U کوچکی
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
chaperon U زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
cover girl U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
emigration U درون کوچکی
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glabrescent U گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
microcephalia U سر کوچکی جمجمه کوچک
epsilon U مقدار کوچکی از هر چیز
detailing U بخش کوچکی از یک شرح
overlaying U بخش کوچکی از برنامه
overlay U بخش کوچکی از برنامه
detail U بخش کوچکی از یک شرح
(not a) ghost of a chance <idiom> U حتی یک شانس کوچکی
overlays U بخش کوچکی از برنامه
the Holy Grail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangreal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangraal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
dolly U چرخ کوچکی شبیه قرقره
landaulet n U گردونه کوچکی که پوششی دارد
cards U قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
he has a small p in shimran U او ملک کوچکی درشمیران دارد
parcels U دسته قطعه کوچکی از زمین
card U قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
lobular U شبیه قطعه کوچکی از چیزی
dollies U چرخ کوچکی شبیه قرقره
parcel U دسته قطعه کوچکی از زمین
vestry U نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
kit or kit violon U ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestries U نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
leprechaun U جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
racket ball U گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
slabs U گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
centriole U ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
doodad U مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
doodads U مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
lockets U قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
locket U قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
salami technique U سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
copsewood U بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
slab U گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
coppice wood U بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
flocculus U دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
altar-niche U [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
bronchial tubes U برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
ligule U زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
undergrowth U بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
hypodermic syringe U کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
holm U جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
superscript U ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
fescue U چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
gablet U [سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند] [معماری]
vacuole U گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
vanity boxŠcaseŠor bag U قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
estuary U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
pin U میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinned U میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
junction U جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
swagger cane U عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
estuaries U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
kilderkin U چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
rockoon U پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
lanternpinion U چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
clipboard U تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboards U تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
junctions U جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
pinning U میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
handcar U چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
sachet U بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
vaude U نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
arrow pointer U پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
epicanthus U لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
sachets U بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
anlage U اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
etna U فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
accelerating pump U پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
schizothymia U جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی
platelet U صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
middle ear U حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
jetevator U فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
loader U بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
foot block قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
punch U قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punched U قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punches U قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
tracking symbol U علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
erases U آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
packs U ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
microspacing U خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
pack U ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
erasing U آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
control rocket U راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
erased U آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erase U آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
bed groins U بند کوچکی که بطور موقت جهت بالاامدن سطح اب دردهانه خروجی کانال زده میشود
juke joint U رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
cookies U فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
cookie U فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ghettos U محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghetto U محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghettoes U محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
hand-held U وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
joggles U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
buffer state U دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com