Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vigesimal
U
بیست قسمت شده بیست گانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Calvinist austerity
U
[معماری قرن بیست و بیست و یک بخصوص در هلند از مشخصه های آن تیرهایی با لبه های تیز و سخت بوده است.]
one and twenty
U
بیست و یک
two and twenty
U
بیست و دو
vigesimal
U
بیست تایی
twenties
U
عدد بیست
threescore
U
سه ضرب در بیست
icosahedron
U
بیست وجهی
icosahedron
U
بیست رویی
twenty one
U
بیست ویک
twenty first
U
بیست و یکم
twenty
U
عدد بیست
round-the-clock
U
بیست و چهار ساعته
dovble
U
سکه بیست دلاری
hot lines
U
خط تلفنی بیست و چهار ساعته
I reckon she is twenty.
U
بحساب من بیست سالش است
Twenty head of cattle .
U
بیست رأس گاو ( احشام )
hot line
U
خط تلفنی بیست و چهار ساعته
he was given 0 lashes
U
بیست ضربه شلاق خورد
silver wedding
U
بیست وپنجمین سال عروسی
v
U
حرف بیست و دوم الفبای انگلیسی
I give you full marks for that .
U
نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
U, u (U's, u's)
U
حرف بیست و یکم الفبای انگلیسی
w
U
بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی
icosi
U
پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
x
U
حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی
u
U
بیست و یکمین حرف الفبای انگلیسی
y
U
بیست و پنجمین حرف الفبای انگلیسی
great diurnal range
U
حداکثر اختلاف جذر و مد بیست و چهار ساعته
he is scarcely 0 years old
U
جخت اگر بیست سال د اشته باشد
z
U
بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
The well is twenty meters deep.
U
این چاه بیست متر گود است
borstal
U
دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
borstals
U
دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
twelvepence
U
سکه سیمین انگلیسی که بیست تای ان یک لیره یا پوند است
Hiberno-romanesque
U
[سبک ساختمان های کلاسیک در ایرلند قرن ده تا بیست میلادی]
International Modern
U
[سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sextette
U
شش گانه
tripling
U
سه گانه
trinary
U
سه گانه
sextuplet
U
شش گانه
trinal
U
سه گانه
hobby-horses
U
گانه
ternal
U
سه گانه
triple
U
سه گانه
tripled
U
سه گانه
triples
U
سه گانه
three fold
U
سه گانه
sextuplicate
U
شش گانه
trebly
U
سه گانه
hobby-horse
U
گانه
hexaploid
U
شش گانه
triplet
U
سه گانه
decuple
U
ده گانه
the three kingdoms
U
موالیدسه گانه
ternate
U
سه برگچهای سه گانه
ternary
U
سه برگچهای سه گانه
services
U
نیروهای سه گانه
trilcgy
U
یا قطعات سه گانه
sextet
U
شش گانه شش قلو
the tribes
U
اسباط 21 گانه
the big three
U
بزرگان سه گانه
sextets
U
شش گانه شش قلو
the learned professions
U
علوم سه گانه
in severalty
U
جدا گانه
toothless
U
بچه گانه
macrogamete
U
کلان گانه
the triple entent
U
ائتلاف سه گانه
twelve
U
دوازده گانه
triple address
U
با نشانی سه گانه
triple bond
U
پیوند سه گانه
quadrupled
U
چهار گانه
the three kingdoms
U
مولودهای سه گانه
quadruples
U
چهار گانه
septempartite
U
هفت گانه
quadrupling
U
چهار گانه
degress of comparison
U
درجات سه گانه
duopoly
U
انحصار دو گانه
quadruplet
U
چهار گانه
quadruple
U
چهار گانه
octoploid
U
هشت گانه
triple point
U
نقطه سه گانه
quadruplets
U
چهار گانه
the three persons
U
اقنوم های سه گانه
triumvir
U
عضو اتحاد سه گانه
trivium
U
علوم ازاد سه گانه
decathlons
U
ورزشهای ده گانه دوومیدانی
decathlon
U
ورزشهای ده گانه دوومیدانی
twelve tables
U
الواح دوازده گانه
hypocorism
U
لقب بچه گانه
five unit code
U
الفبای پنج گانه
fourteen points
U
اصول چهارده گانه
multiple regression
U
رگرسیون چند گانه
sextuple
U
دارای شش ضربه شش گانه
multiprocessing
U
پردازش چند گانه
octachord
U
نتهای هشت گانه
octarchy
U
ولایات هشت گانه
octateuch
U
کتابهای هشت گانه
slingshots
U
تیرکمان بچه گانه
slingshot
U
تیرکمان بچه گانه
pedologia
U
گفتار بچه گانه
punic wars
U
جنگهای سه گانه رم باقرطاجنی ها
multiple connector
U
بست چند گانه
heptarchy
U
ولایات هفت گانه
multicomputer
U
کامپیوتر چند گانه
the big four
U
بزرگان چهار گانه
small clothes
U
جامه بچه گانه
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
parish register
U
دفتر ثبت وقایع سه گانه
multiprocessing system
U
سیستم پردازش چند گانه
multiprecision arithmetic
U
ریاضیات با دقت چند گانه
multiaccess computer
U
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
multiple arc lamp
U
لامپ قوسی با اتصال چند گانه
soapbox derby
U
مسابقه گاریهای بچه گانه درسرازیری
hop stop and jump
U
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
girly
U
غیر بالغ خام وبچه گانه
signs of the zodiac
U
صورتهای منطقه البروج برجهای دوازده گانه
to orient oneself
U
جهات چهار گانه خود راتعیین کردن
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
hierarchies
U
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
triathlon
U
مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
trigraph
U
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
hierarchy
U
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
agoines
U
مسابقههای سه گانه یونانیان باستان ورزش وموسیقی وغشه یادو
jan grid
U
سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
phratry
U
درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
menu display
U
روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
siva
U
خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
heptateueh
U
کتب هفت گانه اول کتب عهدعتیق
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
octamerous
U
هشت گانه هشت عددی
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
pockets
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
plank
U
قسمت
snick
U
قسمت
grist
U
قسمت
pieces
U
قسمت
segments
U
قسمت
instalments
U
قسمت
instalment
U
قسمت
installments
U
قسمت
rashers
U
قسمت
rasher
U
قسمت
piece
U
قسمت
segment
U
قسمت
head stall
U
قسمت سر
cantos
U
قسمت
kismet
U
قسمت
components
U
قسمت
Corp
U
قسمت
compartments
U
قسمت
ratios
U
قسمت
ratio
U
قسمت
component
U
قسمت
partition
U
قسمت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com