Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
infant
U
بچه کمتر ازهفت سال
infants
U
بچه کمتر ازهفت سال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prontonotary
U
یکی ازهفت عضو دفتراسناد پاپ
prothonotary
U
یکی ازهفت عضو دفتراسناد پاپ
infrequently
U
کمتر
less
U
کمتر
much less
U
کمتر
short
U
کمتر
shorter
U
کمتر
shortest
U
کمتر
minus
U
کمتر
minor
U
کمتر
in a less degree
U
کمتر
Lt
U
کمتر از
less than
U
کمتر از
lesser
U
کمتر
sub-
U
در معنای کمتر
he would not accept less
U
دو روز کمتر
inside of a week
U
کمتر از یک هفته
minority
U
بخش کمتر
inside of a week
U
در یک هفته کمتر
low price
U
قیمت کمتر
A smaller number . Fewer .
U
تعداد کمتر
cut back
<idiom>
U
استفاده کمتر
minorities
U
بخش کمتر
strokes
U
راندن کمتر از فرفیت
shorthanded
U
ادامه با بازیگر کمتر
ammo minus
U
مهمات کمتر از نصف
under
U
پایین تراز کمتر از
under-
U
پایین تراز کمتر از
less than container load
U
کمتر از فرفیت کانتینر
le
U
to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
below par
U
کمتر از بهای اسمی
below par
U
کمتر از ارزش اسمی
hypotrophy
U
رشد کمتر ازمعمول
underexpose
U
کمتر از حد لزوم در معرض
underquote
U
کمتر مظنه دادن
short-changing
U
کمتر پول دادن
stroke
U
راندن کمتر از فرفیت
short-changes
U
کمتر پول دادن
short-change
U
کمتر پول دادن
underprice
U
قیمت کمتر از رقیب
shoat
U
خوک کمتر از یک سال
stroking
U
راندن کمتر از فرفیت
short-changed
U
کمتر پول دادن
stroked
U
راندن کمتر از فرفیت
reduced charge
U
خرج کمتر یا پایین تر توپ
weanling
U
کره اسب کمتر از یک سال
embryo
U
جنین کمتر از هشت هفته
lessens
U
کمتر کردن تقلیل دادن
lessens
U
کمتر شدن تخفیف یافتن
lessening
U
کمتر کردن تقلیل دادن
he is well preserved
U
کمتر نشان پیری در او پیداست
embryos
U
جنین کمتر از هشت هفته
less developed countries
U
کشورهای کمتر توسعه یافته
lessen
U
کمتر شدن تخفیف یافتن
lessen
U
کمتر کردن تقلیل دادن
lessening
U
کمتر شدن تخفیف یافتن
lessened
U
کمتر کردن تقلیل دادن
lessened
U
کمتر شدن تخفیف یافتن
fastest
U
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
factorial
U
حاصل همه اعداد کمتر از یک عدد
Is there a road with little traffic?
U
آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
Is there a road with little traffic?
U
آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
undermanned
U
دارای نفرات کمتر از میزان لازم
fasts
U
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fasted
U
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
nursery schools
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
undercool
U
خیلی کمتر از میزان لازم سردکردن
undervalue
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervaluing
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
nursery school
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
underlet
U
کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
undersexed
U
دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
undervaluation
U
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
multipass overlap
U
بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
eagles
U
زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
eagle
U
زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
fast
U
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
low speed communications
U
ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
ultralight aircraft
U
هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
to shunt somebody aside
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
to put
[throw]
[toss]
somebody on to the scrap heap
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
to put somebody on the back burner
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
larceny petty
U
بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
to put somebody in a backwater
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
dry year
U
سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
anticlimaxes
U
بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
underrated
U
چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrates
U
چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
round
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
underrating
U
چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
bench jockey
U
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench warmer
U
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
anticlimax
U
بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
underrate
U
چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
roundest
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
run
U
اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
infants
U
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
runs
U
اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
By
[In]
comparison with the French, the British eat far less fish.
U
در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
hood
U
پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
round
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
hoods
U
پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
roundest
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
infant
U
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
refan
U
جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
man down
U
بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
small claim
U
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
fewest
U
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewer
U
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
few
U
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
diminished radix complement
U
نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
hypoventilation
U
تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
bravo, pattern
U
شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
complemented
U
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complements
U
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complement
U
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
to sugar the pill
<idiom>
U
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
to sweeten the pill
<idiom>
U
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
to sugar-coat the pill
[American E]
<idiom>
U
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
underdistance
U
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
complementing
U
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
percentile
U
یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
bell 0
U
فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
delayed penalty
U
چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
cam ground piston
U
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
wrought
U
اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
lightening hole
U
سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
absolute advantage
برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
broad arrow engine
U
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
data diddling
U
روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
hyperventilation
U
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
large model
U
مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
choke bore
U
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
accelerated depreciation
U
استهلاک زودرس
[روش استهلاک دارایی در مدتی کمتر از زمان مقرر]
output bound
U
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
beam attack
U
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
longitudinal dihedral
U
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
minimim wage law
U
قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
pullet
U
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullets
U
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
dumping
U
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
overlap
U
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlapped
U
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlaps
U
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
Kufic border
U
حاشیه کوفی
[این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
conversions
U
استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversion
U
استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
under lease
U
وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
quad
U
درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quads
U
درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
his age is less than mine
U
سال او کمتر از سال من است
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
trellis coding
U
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
virtual level
U
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
channelled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
trojan horse
U
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
his severity relaxed
U
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
natural rate hypothesis
U
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com