English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nestling U بچه پرندگان اشیان گیری
nestlings U بچه پرندگان اشیان گیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nidificate U اشیان بستن
nidify U اشیان بستن
nest U اشیان کردن
nest U اشیان گرفتن
nests U اشیان کردن
nests U اشیان گرفتن
nestles U اشیان گرفتن
nestled U اشیان گرفتن
pillboxes U اشیان تیربار
pillbox U اشیان تیربار
nestle U اشیان گرفتن
penduline U دارای اشیان اویخته
pill box U خانه کوچک اشیان مسلسل
ornithic fossils U سنگوارههای پرندگان
birds of prey U پرندگان شکاری
aviaries U محل پرندگان
birdseed U غذای پرندگان
aviary U محل پرندگان
air sac U بادکنک پرندگان
schools U گروه پرندگان
school U گروه پرندگان
fowler U شکارچی پرندگان
ornithography U شرح پرندگان
woodnote U نغعه پرندگان جنگلی
patagium U پرده پای پرندگان
the proper instinct of birds U غریزه ویژه پرندگان
hard bill U پرندگان سخت منقار
flocks U جمعیت دسته پرندگان
wildfowler U شکارچی پرندگان ابی
flocking U جمعیت دسته پرندگان
flocked U جمعیت دسته پرندگان
flock U جمعیت دسته پرندگان
rookery U زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
flyway U راه هوایی پرندگان مهاجر
ani U پرندگان سیاهی ازخانوادهء فاخته
rookeries U زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
acropodium U سطح فوقانی پای پرندگان
small game U پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
Birds of a feather flock together . <proverb> U پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
tertial U مربوط به سومین شاهپر بال پرندگان
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
guan U جنسی از پرندگان بزرگ ازراسته ماکیان
oology U بررسی و جمع اوری تخم پرندگان
glede U انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
popinjay shooting U کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
loral U وابسته به فاصله میان چشم ومنقار پرندگان
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
jacamar U پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
down U پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
longspur U انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
serinette U ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
Biomimicry U تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
rictus U گشادی دهان چاک دهان پرندگان
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
wild fowl U مرغان وحشی پرندگان وحشی
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour U با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system U سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
skim U کف گیری
exorcism U جن گیری
scorification U کف گیری
bias U سو گیری
skims U کف گیری
recature U پس گیری
retractaion U پس گیری
exorcisms U جن گیری
monogyny U یک زن گیری
dewatering U اب گیری
lutation U گل گیری
luting U گل گیری
skimmed U کف گیری
biases U سو گیری
recapture U پس گیری
recaptured U پس گیری
recaptures U پس گیری
catch U بل گیری
recapturing U پس گیری
resumption U از سر گیری
refueled U سوخت گیری
mechanical disadvantage U نیرو گیری
river capture U رود گیری
rigorousness U سخت گیری
refuel U سوخت گیری
modules U اندازه گیری
module U اندازه گیری
mensuration U اندازه گیری
embrasure U دراغوش گیری
embrasures U دراغوش گیری
measurment U اندازه گیری
scorification U تفاله گیری
scotomization U نادیده گیری
samplery U نمونه گیری
sedimentation U لای گیری
sampling U نمونه گیری
monogyny U یک جفت گیری
interpolations U درون گیری
interpolation U درون گیری
nitrification U نیتروژن گیری
noise suppression U پارازیت گیری
number dialling U شماره گیری
removal of slag U شلاکه گیری
originationu U سرچشمه گیری
removal of phosphorus U فسفر گیری
removal of cinder U تفاله گیری
decision making U تصمیم گیری
decarburization U کربن گیری
ensued U پی گیری کردن
ensues U پی گیری کردن
recruitment U سرباز گیری
recruitment U توان گیری
punctiliousness U نکته گیری
nitrification U ازت گیری
renouncement U کناره گیری
refuels U سوخت گیری
measurements U اندازه گیری
refueling U سوخت گیری
measurement U اندازه گیری
modeling U سرمشق گیری
integration U انتگرال گیری
paralytic disability U زمین گیری
refuelled U سوخت گیری
retired ness U کناره گیری
refuelling U سوخت گیری
piscatology U فن ماهی گیری
stamping U قالب گیری
impressmeat U باز گیری
bailment U امانت گیری
factorization U فاکتور گیری
blank experiment U ازمایش مچ گیری
exaction U سخت گیری
error correction U خطا گیری
calk U درز گیری
emulsification U عصاره گیری
cased U قالب گیری
catch trial U کوشش مچ گیری
backing up U پشتیبان گیری
follow up U پی گیری کردن
gaging U اندازه گیری
implantation U لانه گیری
i. and evdevolution U ریشه گیری
i am in a bad f. U بد گیری امدم
ablactation U از شیر گیری
acceleration lane U خط سرعت گیری
halieutics U ماهی گیری
against time U تایم گیری
garth U سد یا بندماهی گیری
metering U اندازه گیری
amphimixis U جفت گیری
embracery U دراغوش گیری
censoriousness U خرده گیری
declipping U لکه گیری
corf U سبدماهی گیری
coring U نمونه گیری
coring U مغزه گیری
crabber U خرچنگ گیری
criticalness U خرده گیری
damage control U اسیب گیری
decalcification U کلسیم گیری
decoction U عصاره گیری
decoppering U مس گیری کردن
coppering U مس گیری لوله
dust removal U گرد گیری
chronicity U دامن گیری
collier U ذغال گیری
commensurateness U اندازه گیری
dial up U شماره گیری
complementation U متمم گیری
dephosphorization U فسفر گیری
deoxidation U اکسیژن گیری
demission U کناره گیری
inarm U در اغوش گیری
moulding U قالب گیری
measurer U اندازه گیری
gauging U اندازه گیری
dialing U شماره گیری
abdication U کناره گیری
churning U کره گیری
luting U درز گیری
extrapolation U قیاس گیری
extrapolations U قیاس گیری
wrestling U کشتی گیری
derivations U مشتق گیری
derivation U مشتق گیری
voting U رای گیری
fueling U سوخت گیری
crackdown U سخت گیری
crackdowns U سخت گیری
conscription U سرباز گیری
forming U شکل گیری
vendetta U انتقام گیری
vendettas U انتقام گیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com