Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to drink in with ones eyes
U
بچشم خریداری نگاه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To look fondly at someone .
U
با نظر خریداری بکسی نگاه کردن
see for oneself
U
از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
dear bought
U
جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
purchase
U
خریداری کردن
purchased
U
خریداری کردن
purchases
U
خریداری کردن
ocularly
U
بچشم
purchased
U
خرید خریداری کردن
purchases
U
خرید خریداری کردن
purchase
U
خرید خریداری کردن
bought
U
خریداری کردن بدست اوردن
magascopic
U
نمودار بچشم برهنه
oculonasal
U
وابسته بچشم و بینی
right oh!
U
صحیح است بچشم
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
purchase
U
خریداری
purchases
U
خریداری
buying
U
خریداری
purchased
U
خریداری
acquistion
U
خریداری
irredeemable
U
غیرقابل خریداری
purchasable
U
قابل خریداری
boughten
U
خریداری شده
redemption
U
خریداری و ازادسازی
date of acquisition
U
تاریخ خریداری
to crib
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to copy
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to plagiarize
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
achate
U
اشیاء خریداری شده
irredeemable
U
غیر قابل خریداری
affordable
قابل تهیه و خریداری
stares
U
رک نگاه کردن
eying
U
نگاه کردن
squint
U
چپ نگاه کردن
to dwell on
U
نگاه کردن
to set eyes on
U
نگاه کردن
see
U
نگاه کردن
eyes
U
نگاه کردن
sees
U
نگاه کردن
squinted
U
چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.
U
چپ چپ نگاه کردن
squints
U
چپ نگاه کردن
leer
U
نگاه کج کردن
leered
U
نگاه کج کردن
to look on with
U
نگاه کردن
leers
U
نگاه کج کردن
stared
U
رک نگاه کردن
regarded
U
نگاه کردن
dirty look
<idiom>
U
چپ چپ نگاه کردن
to look daggers
U
چپ چپ نگاه کردن
stare
U
رک نگاه کردن
regards
U
نگاه کردن
regard
U
نگاه کردن
eyeing
U
نگاه کردن
eye
U
نگاه کردن
squinny
U
کج کج نگاه کردن
leering
U
نگاه کج کردن
to watch
U
نگاه کردن
ogled
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
gawking
U
احمقانه نگاه کردن
gaped
U
باشگفتی نگاه کردن
gazing
U
خیره نگاه کردن
gazing
U
بادقت نگاه کردن
gaped
U
خیره نگاه کردن
to have a look at something
U
بچیزی نگاه کردن
goggle
U
چپ نگاه کردن گشتن
goggled
U
چپ نگاه کردن گشتن
thumb one's nose
<idiom>
U
با تنفر نگاه کردن
pry
U
فضولانه نگاه کردن
pry
U
بادقت نگاه کردن
pries
U
فضولانه نگاه کردن
gazes
U
بادقت نگاه کردن
gazes
U
خیره نگاه کردن
gorgonize
U
خیره نگاه کردن
gawks
U
بی خیال نگاه کردن
to look at somebody askance
U
به کسی چپ چپ نگاه کردن
gawks
U
احمقانه نگاه کردن
gaze
U
خیره نگاه کردن
gape
U
باشگفتی نگاه کردن
gazed
U
خیره نگاه کردن
glim
U
نگاه اجمالی کردن
gazed
U
بادقت نگاه کردن
gape
U
خیره نگاه کردن
pries
U
بادقت نگاه کردن
pried
U
فضولانه نگاه کردن
goggling
U
چپ نگاه کردن گشتن
stared
U
خیره نگاه کردن
to stael a look
U
دزدانه نگاه کردن
gloats
U
خیره نگاه کردن
to make eyes at
U
عاشقانه نگاه کردن
gloating
U
خیره نگاه کردن
stares
U
خیره نگاه کردن
gloated
U
خیره نگاه کردن
gaping
U
باشگفتی نگاه کردن
gloat
U
خیره نگاه کردن
gaping
U
خیره نگاه کردن
glares
U
خیره نگاه کردن
to look forward
U
نگاه کردن انتظارداشتن
to look down
U
با نگاه مطیع کردن
pried
U
بادقت نگاه کردن
skews
U
منحرف کج نگاه کردن
skewing
U
منحرف کج نگاه کردن
skew
U
منحرف کج نگاه کردن
keek
U
نگاه دزدانه کردن
gapes
U
باشگفتی نگاه کردن
gapes
U
خیره نگاه کردن
to look a bout
U
بهر سو نگاه کردن
stare
U
خیره نگاه کردن
to look behind
U
پشت سر را نگاه کردن
glared
U
خیره نگاه کردن
glows
U
نگاه سوزان کردن
to run through
U
نگاه اجمالی کردن در
look
U
نگاه کردن نگریستن
peeked
U
زیرچشمی نگاه کردن
look about
U
بهر سو نگاه کردن
to look through ones fingers
U
نگاه دزدانه کردن
gawked
U
بی خیال نگاه کردن
gawk
U
احمقانه نگاه کردن
peeking
U
زیرچشمی نگاه کردن
gawking
U
بی خیال نگاه کردن
glow
U
نگاه سوزان کردن
look up
U
نگاه کردن مراجعهای
glare
U
خیره نگاه کردن
glowed
U
نگاه سوزان کردن
to look at each other
U
به یکدیگر نگاه کردن
peek
U
زیرچشمی نگاه کردن
looks
U
نگاه کردن نگریستن
gaze
U
بادقت نگاه کردن
looked
U
نگاه کردن نگریستن
glowering
U
خیره نگاه کردن
squinny
U
زیرچشمی نگاه کردن
gawk
U
بی خیال نگاه کردن
gawked
U
احمقانه نگاه کردن
peer
U
با دقت نگاه کردن
glower
U
خیره نگاه کردن
glowers
U
خیره نگاه کردن
peered
U
با دقت نگاه کردن
peeks
U
زیرچشمی نگاه کردن
glowered
U
خیره نگاه کردن
peering
U
با دقت نگاه کردن
peeped
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
snoop
U
نگاه تجسس امیز کردن
retaining
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
leering
U
از گوشه چشم نگاه کردن
give someone a black look
U
با خشم به کسی نگاه کردن
teleview
U
به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
snooping
U
نگاه تجسس امیز کردن
snooped
U
نگاه تجسس امیز کردن
gawps
U
مات و احمقانه نگاه کردن
gawping
U
مات و احمقانه نگاه کردن
leer
U
از گوشه چشم نگاه کردن
retained
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
retain
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
to look forward expectantly to the future
U
با انتظار به آینده نگاه کردن
to look one up and down
U
بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
leered
U
از گوشه چشم نگاه کردن
gawped
U
مات و احمقانه نگاه کردن
keep tabs on
<idiom>
U
نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
snoops
U
نگاه تجسس امیز کردن
oeillade
U
با کرشمه نگاه کردن غمزه
languish
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
glower
U
اخم کردن نگاه خیره
glowers
U
اخم کردن نگاه خیره
languishes
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
gazes
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
gazed
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
languishing
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
retains
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
gazing
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
languished
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
gawp
U
مات و احمقانه نگاه کردن
to d. into a book
U
نگاه مختصر بکتابی کردن
celebrates
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrating
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
leers
U
از گوشه چشم نگاه کردن
celebrate
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
glowered
U
اخم کردن نگاه خیره
gaze
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
glowering
U
اخم کردن نگاه خیره
qualifying shares
U
سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
glance
U
نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
pretty to look at
[to watch]
U
زیبا
[خوشگل]
برای نگاه کردن
peeps
U
باچشم نیم باز نگاه کردن
gange
U
باسیم نازک نگاه داری کردن
to shut in
U
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
to look at
U
نگاه کردن به
[نگریستن به]
[به نظر آمدن]
peeping
U
باچشم نیم باز نگاه کردن
to watch the clock
U
[با بیحوصلگی]
دائما به ساعت نگاه کردن
glanced
U
نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com