English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nettle U بوسیله گزنه گزیده شدن
nettles U بوسیله گزنه گزیده شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he nettled himself U دست یا تنش را گزنه زد دست یا تنش را از گزنه ازرده شد
flea bitten U کک گزیده
selective trace U ردیابی گزیده
selective U گزیده انتخابی
selectively U گزیده انتخابی
switch line U خط گزیده شده
flea bitien U کیک گزیده
chosen fragments U قطعات گزیده
selective dump U روگرفت گزیده
selective calling U فراخوانی گزیده
selective access U دستیابی گزیده
selected group U گروه گزیده
selective listing U سیاهه برداری گزیده
nettles U گزنه
hackberry U گزنه ها
nettle U گزنه
male nettle U گزنه نر
urtica U تیره گزنه
acaleph U گزنه دریایی
urticaceous U وابسته به خانواده گزنه
stinging nettle U گزنه [گیاه شناسی]
urtica U گزنه [گیاه شناسی]
acalephe U خانواده گزنه دریایی
nettle U گزنه [گیاه شناسی]
nettle U انواع گزنه تیغی گزنده
nettles U انواع گزنه تیغی گزنده
per U بوسیله
by U بوسیله
of U بوسیله
perprep U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
with U بوسیله
via U بوسیله
at the hand of U بوسیله
by dint of U بوسیله
by the instrumentality of U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
by the f. U بوسیله لمس
by wire U بوسیله تلگراف
per pais U بوسیله کشور
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
per pais U بوسیله مملکت
hydromancy U تفال بوسیله اب
electrically U بوسیله برق
by depty U بوسیله نماینده
municipally U بوسیله شهرداری
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
pipage U ترابری بوسیله لوله
aeromancy U تفال بوسیله هوا
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pour U تراوش بوسیله ریزش
poured U تراوش بوسیله ریزش
pouring U تراوش بوسیله ریزش
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
electric chair U اعدام بوسیله برق
electromotive U متحرک بوسیله برق
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
intuitively U بوسیله درک مستقیم
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
pours U تراوش بوسیله ریزش
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
windswept U بوسیله باد جاروشده
in propria persona U بوسیله خود شخص
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
pipeage U ترابری بوسیله لوله
dragonnades U بوسیله سواره نظام
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
churns U بوسیله اسباب گردنده
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
postage U حمل بوسیله پست
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
windblown U در حرکت بوسیله باد
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
churned U بوسیله اسباب گردنده
churn U بوسیله اسباب گردنده
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
seagirt U محصور بوسیله دریا
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
embolic U مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
grout stop U اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
hit wicket U انداختن میله بوسیله خودتوپزن
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
by no one else U از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
carbon arcwelding U جوش قوسی بوسیله کربن
cathodogeaph U بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
chemical warfare U جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
suicide bombing U قصد کشت بوسیله خودکشی
suicide attack U قصد کشت بوسیله خودکشی
container transport U حمل و نقل بوسیله کانتینر
to buy something at an auction U چیزی را در [بوسیله] حراجی خریدن
electro magnetism U تولید خواص مغناطیسی بوسیله
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
hydrophilous U گرده افشانی کننده بوسیله اب
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
photoengraving U گراور سازی بوسیله عکاسی
photolighograph U عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
rainwash U شسته شده بوسیله باران
the block U مردن بوسیله گردن زنی
telekinesis U حرکت اجسام بوسیله ارواح
stethoscopy U معاینه بوسیله گوشی طبی
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
platinotype U عکاسی بوسیله املاح پلاتین
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
steam propulsion of ships U راندن کشتی ها بوسیله بخار
radiophotograph U انتقال عکس بوسیله رادیو
sporogony U تولید مثل بوسیله هاگ
self administered U اداره شونده بوسیله خویشتن
seaborne U بوسیله کشتی حمل شده
roentgenoscopy U معاینه بوسیله اشعه مجهول
rocket propulsion U حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
phonendoscope U اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
waterborne U حمل شده بوسیله اب اب برد
in law U خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
incuse U نقش شده بوسیله چکش
intercommunication system U ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
lightproof U غیرقابل نفوذ بوسیله نور
lyophil U خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophiled U خشک شده بوسیله انجمادسخت
massotherapy U معالجه بوسیله مشت و مال
memoria technica U فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
wirephoto U بوسیله بی سیم عکس فرستادن
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
perfusion U غسل تعمید بوسیله اب پاشی
rainwash U شستشوی چیزی بوسیله باران
radiograms U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
latches U بوسیله کلون محکم کردن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
self service U کمک بوسیله خود شخص
self-service U کمک بوسیله خود شخص
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
radiogram U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
lure U بوسیله تطمیع بدام انداختن
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
self appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
string U یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
soak U بوسیله مایع اشباع شدن
lured U بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures U بوسیله تطمیع بدام انداختن
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
self-appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
argon arc welding U جوش قوسی بوسیله گازارگون
luring U بوسیله تطمیع بدام انداختن
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
lighterage U حمل ونقل کالا بوسیله دوبه
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
to draw cuts U بوسیله چوبهای کوتاه وبلندقرعه کشیدن
trabeated U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
towline U طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
tonsillectomy U در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
to knit up U بوسیله بافتن تعمیرکردن بپایان رساندن
to sue out a writ U حکمی را بوسیله دادن عرضحال گرفتن
to proclaim meetings U بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
latensify U بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
thermostats U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
thermostat U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
police states U اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
hypnotherapy U معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
immunotherapy U معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
police state U اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
wirephoto U عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
wind pollinated U گرده افشانی شده بوسیله باد
electrolysis U تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
water fast U غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com