English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 278 (29 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
manual U عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
seam U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
ambulance U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulances U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
wipe U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
whet U عمل تیز کردن بوسیله مالش
postcard U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcards U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
horizon U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
police U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
policed U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
polices U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
latches U بوسیله کلون محکم کردن
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
thermostat U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
thermostats U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
electrolyze U تجزیه کردن بوسیله جریان برق
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
faradize U بوسیله القای برق معالجه کردن
garotte U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
labiovelar U تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
latensify U بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
lifemanship U متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
lyophilization U خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
psychanalyze U بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
pyrogravure U نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
ratten U بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
scalded cream U سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
talk out U بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
to proclaim meetings U بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to shield U بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
Other Matches
wherewithal U که بوسیله ان
of U بوسیله
at the hand of U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
via U بوسیله
perprep U بوسیله
with U بوسیله
by U بوسیله
by the instrumentality of U بوسیله
by dint of U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
per U بوسیله
by wire U بوسیله تلگراف
electrically U بوسیله برق
by the f. U بوسیله لمس
by depty U بوسیله نماینده
per pais U بوسیله مملکت
hydromancy U تفال بوسیله اب
per pais U بوسیله کشور
municipally U بوسیله شهرداری
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
poured U تراوش بوسیله ریزش
electric chair U اعدام بوسیله برق
pour U تراوش بوسیله ریزش
postage U حمل بوسیله پست
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
aeromancy U تفال بوسیله هوا
windblown U در حرکت بوسیله باد
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
electromotive U متحرک بوسیله برق
intuitively U بوسیله درک مستقیم
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
pours U تراوش بوسیله ریزش
dragonnades U بوسیله سواره نظام
pouring U تراوش بوسیله ریزش
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
pipage U ترابری بوسیله لوله
seagirt U محصور بوسیله دریا
churn U بوسیله اسباب گردنده
churned U بوسیله اسباب گردنده
churns U بوسیله اسباب گردنده
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
windswept U بوسیله باد جاروشده
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
pipeage U ترابری بوسیله لوله
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
in propria persona U بوسیله خود شخص
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
hit wicket U انداختن میله بوسیله خودتوپزن
suicide attack U قصد کشت بوسیله خودکشی
suicide bombing U قصد کشت بوسیله خودکشی
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
string U یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
intercommunication system U ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
massotherapy U معالجه بوسیله مشت و مال
memoria technica U فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
soak U بوسیله مایع اشباع شدن
embolic U مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
luring U بوسیله تطمیع بدام انداختن
perfusion U غسل تعمید بوسیله اب پاشی
phonendoscope U اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
to buy something at an auction U چیزی را در [بوسیله] حراجی خریدن
argon arc welding U جوش قوسی بوسیله گازارگون
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
photolighograph U عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
waterborne U حمل شده بوسیله اب اب برد
platinotype U عکاسی بوسیله املاح پلاتین
lyophiled U خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophil U خشک شده بوسیله انجمادسخت
wirephoto U بوسیله بی سیم عکس فرستادن
electro magnetism U تولید خواص مغناطیسی بوسیله
lure U بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured U بوسیله تطمیع بدام انداختن
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
by no one else U از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
lightproof U غیرقابل نفوذ بوسیله نور
stethoscopy U معاینه بوسیله گوشی طبی
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
lures U بوسیله تطمیع بدام انداختن
photoengraving U گراور سازی بوسیله عکاسی
rocket propulsion U حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
seaborne U بوسیله کشتی حمل شده
radiophotograph U انتقال عکس بوسیله رادیو
radiogram U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
the block U مردن بوسیله گردن زنی
self administered U اداره شونده بوسیله خویشتن
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
telekinesis U حرکت اجسام بوسیله ارواح
self service U کمک بوسیله خود شخص
nettle U بوسیله گزنه گزیده شدن
rainwash U شستشوی چیزی بوسیله باران
rainwash U شسته شده بوسیله باران
in law U خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
roentgenoscopy U معاینه بوسیله اشعه مجهول
self-appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
self appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
hydrophilous U گرده افشانی کننده بوسیله اب
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
incuse U نقش شده بوسیله چکش
chemical warfare U جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
cathodogeaph U بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
nettles U بوسیله گزنه گزیده شدن
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
sporogony U تولید مثل بوسیله هاگ
steam propulsion of ships U راندن کشتی ها بوسیله بخار
self-service U کمک بوسیله خود شخص
carbon arcwelding U جوش قوسی بوسیله کربن
container transport U حمل و نقل بوسیله کانتینر
grout stop U اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
phototherapy U معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
to sue out a writ U حکمی را بوسیله دادن عرضحال گرفتن
photosensitize U بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
evaporated milk U شیری که بوسیله تبخیرغلیط شده است
hypnotherapy U معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
espressos U نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espresso U نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
pipeage U عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
atomic hydrogen arc welding U جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
pipage U عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
immunotherapy U معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
roentgenoscope U دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
symbolism U نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
hand off U کنار زدن حریف بوسیله توپدار
to knit up U بوسیله بافتن تعمیرکردن بپایان رساندن
catharsis U تصفیه وتزکیه نفس بوسیله هنر
schizogenesis U تولید مثل بوسیله شکاف خوردن
electrotype U جاپ بوسیله برق گراورسازی برقی
electroanalysis U تجزیه شیمیایی بوسیله جریان برق
electrocardiogram U ثبت ضربان قلب بوسیله برق
locomotion U نقل وانقال نیرو بوسیله حرکت
concupiscible U تحریک شده بوسیله امیال شهوانی
septicemia U عفونت خون بوسیله ارگانیسمهای چرکی
lighterage U حمل ونقل کالا بوسیله دوبه
to skype somebody U به کسی با [بوسیله] سکایپ زنگ زدن
signifiable U قابل نمایش بوسیله علامت یارمز
self fruitful U تولید مثل بوسیله گرده خود
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
andromeda U شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
autogamy U لقاح وباروری بوسیله گرده خودگل
he voted by proxy U بوسیله وکیل یا نماینده رای داد
homologate U تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
airborne U بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
osteopathy U درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
permanent magnet focusing U تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet centering U تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
self constituted U تشکیل شده بوسیله نفس خود
derelict U ترک شده بوسیله مالک یا قیم
acid corrosion of concrete U خورده شدن بتن بوسیله اسید
nutriments U کسب نیرو بوسیله غذا بقوت
towline U طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
pyrocondensation U تغلیظ یا تکاثف شیمیایی بوسیله حرارت
diplococcal U ایجاد شده بوسیله باکتری اوره
diplococcic U ایجاد شده بوسیله باکتری اوره
galanty show U نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
wind pollinated U گرده افشانی شده بوسیله باد
ratchet wheel U چرخ دندانه دارمتحرک بوسیله موتور
to draw cuts U بوسیله چوبهای کوتاه وبلندقرعه کشیدن
procrustean U بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
occupational therapy U درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
radiobroadcast U پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
gamogenetic U پیداشده بوسیله جفت گیری مواقعهای
wirephoto U عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
nutriment U کسب نیرو بوسیله غذا بقوت
plenums U فضای اشغال شده بوسیله ماده
pocket veto U رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
police states U اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
police state U اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
tonsillectomy U در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
rhapsodic U سروده شده بوسیله دوره گرد
water fast U غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
trabeation U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
rhabdomancy U پیش گویی بوسیله چوب یاعصا
to call somebody through [via] [over] Skype U به کسی با [بوسیله] سکایپ زنگ زدن
wherewithal U چیزی که بوسیله ان عملی قابل اجراست
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com