Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to youse to a
U
به جنبش انداختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to set in motion
U
بجریان انداختن به جنبش اوردن
Other Matches
libration
U
جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force
U
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
bring down
U
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
jeopard
U
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifying
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping
U
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
actions
U
جنبش
action
U
جنبش
swing
U
جنبش
locomotion
U
جنبش
swings
U
جنبش
movement
U
جنبش
vibrational
U
جنبش
on the move
U
در جنبش
kinesis
U
جنبش
the r.
U
جنبش
stock still
U
بی جنبش
vibration
U
جنبش
stock-still
U
بی جنبش
leger or ledger
U
بی جنبش
heartbeats
U
جنبش
heartbeat
U
جنبش
rock
U
جنبش
immobile
U
بی جنبش
rocked
U
جنبش
rocks
U
جنبش
astir
U
در جنبش
rising
U
جنبش
vibratility
U
جنبش
kinesthesis
U
حس جنبش
libration
U
جنبش
kinesodic
U
جنبش بر
motioned
U
جنبش
motion
U
جنبش
oscillation
U
جنبش
inactive
U
بی جنبش
jiggle
U
جنبش
jiggled
U
جنبش
immotile
U
بی جنبش
jiggles
U
جنبش
jiggling
U
جنبش
bustles
U
جنبش
bustled
U
جنبش
bustle
U
جنبش
motions
U
جنبش
oscillations
U
جنبش
motioning
U
جنبش
mobility
U
جنبش
passively
U
بی جنبش
stirs
U
جنبش
stirrings
U
جنبش
awakening
U
جنبش
inanition
U
جنبش
stir
U
جنبش
stirred
U
جنبش
rocking
U
جنبش
labor movement
U
جنبش کارگری
kymograph
U
جنبش نگار
traveled
U
حرکت جنبش
kymogram
U
جنبش نگاره
action
U
جنبش حرکت
immovableness
U
جنبش ناچذیری
travel
U
حرکت جنبش
actions
U
جنبش حرکت
kinesthesia
U
حس جنبش درماهیچه
saltation
U
جنبش ناگهانی
kinematics
U
جنبش شناسی
travels
U
حرکت جنبش
impassionate
U
به جنبش امده
hyperkinesthesia
U
شدت حس جنبش
kinematic
U
جنبش شناسی
uniform movement
U
جنبش یکسان
kinesiotherapy
U
جنبش درمانی
kinesimometer
U
جنبش سنج
forward motion
U
جنبش پیشرو
kinaesthesia
U
حس جنبش درماهیچه
gybe
U
جنبش تغییرجهت
kinaesthesis
U
حس جنبش درماهیچه
kinesimeter
U
جنبش سنج
to put in motion
U
در جنبش دراوردن
kinesalgia
U
جنبش درمان
life blood
U
جنبش بی اخبار
kinetoscope
U
جنبش نما
tremour
U
تکان جنبش
kinology
U
جنبش شناسی
undulation
U
جنبش نوسانی
commotion
U
جنبش اغتشاش
revolt
U
نهضت جنبش
tremors
U
تکان جنبش
flicker
U
پرپرزدن جنبش
flickered
U
پرپرزدن جنبش
flickers
U
پرپرزدن جنبش
jars
U
تکان جنبش
jarred
U
تکان جنبش
jar
U
تکان جنبش
paratonic
U
از جنبش بازدارنده
tremor
U
تکان جنبش
braid
U
جنبش جهش
braided
U
جنبش جهش
braids
U
جنبش جهش
revivals
U
جنبش مذهبی
impetus
U
نیروی جنبش
stagnating
U
از جنبش ایستادن
stagnates
U
از جنبش ایستادن
kinetics
U
جنبش شناسی
revolts
U
نهضت جنبش
stir
U
به جنبش دراوردن
stirred
U
به جنبش دراوردن
stirrings
U
به جنبش دراوردن
mass movement
U
جنبش تودهای
movableness
U
جنبش پذیری
stirs
U
به جنبش دراوردن
stagnate
U
از جنبش ایستادن
stagnated
U
از جنبش ایستادن
libration
U
جنبش موازنهای
moved
U
حرکت جنبش
moves
U
جنبش تکان
photokinesis
U
نور جنبش
operation
U
گردش جنبش
reformers
U
پیشوای جنبش
revival
U
جنبش مذهبی
reformer
U
پیشوای جنبش
moves
U
حرکت جنبش
psychokinesis
U
جنبش فراروانی
immobile
U
جنبش ناپذیر
libration
U
جنبش ترازویی
move
U
جنبش تکان
reformation
U
نهضت جنبش
move
U
حرکت جنبش
moved
U
جنبش تکان
impassioned
U
به جنبش درامده
quiescently
U
بدون جنبش
movable
U
جنبش پذیر تغییرناپذیر
photokymograph
U
جنبش نگار نوری
kinematical
U
وابسته به جنبش شناسی
gyrostatics
U
گفتاردر جنبش وضعی
groundswell
U
جنبش تند گستر
momentum
U
مقدار جنبش انی
kinetics
U
علم جنبش و نیرو
cause
U
جنبش سبب شدن
causes
U
جنبش سبب شدن
causing
U
جنبش سبب شدن
libration of the moon
U
جنبش نمایان ماه
peristole
U
جنبش کرم وار
peristaltic movement
U
جنبش کرم وار
peristalsis
U
جنبش کرم وار
f. morement
U
جنبش برای پیشرفت
gas kinetics
U
علم جنبش گازها
oscillatory motion
U
جنبش تاب وار
tranquil
U
بی جنبش درحال سکون
angular momentum
U
مقدار جنبش چرخشی
an onward movement
U
جنبش سوی پیش
music of the spheres
U
اهنگ جنبش سیارات
immobile
U
ثابت جنبش ناپذیر
hydrokinetics
U
علم جنبش مایعات
myokinetic test
U
ازمون جنبش عضلانی
vibrant
U
در حال جنبش تکریری
let down
U
پایین انداختن انداختن
passivism
U
فلسفه صبر وعدم جنبش
statgnate
U
از جنبش ایستادن گندیده شده
she is quick with child
U
جنبش بچه رادرشکم حس میکند
photodynamic
U
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
reform movement
U
جنبش یا نهضت برای اصلاحات
photodynamics
U
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
photothropism
U
جنبش در تحت تاثیر روشنایی
counter-revolutions
U
جنبش برای سرکوبی انقلاب
lost causes
U
جنبش یا آرمان از دست رفته
lost cause
U
جنبش یا آرمان از دست رفته
counter-revolution
U
جنبش برای سرکوبی انقلاب
actimeter
U
نمایان ساز
[جنبش بدن]
wavy
U
جنبش بعقب و جلو متموج
revivalist movement
U
جنبش اصول بیداری مذهبی
immovably
U
چنانکه نتوان جنبش داد
inert
U
فاقد نیروی جنبش بیروح
planker
U
گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
spurts
U
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
ultromotivy
U
جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
spurted
U
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurt
U
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
gyrostat
U
التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
Community architecture
U
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
spurting
U
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
Expressionism
U
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
revivalist movement
U
جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
vanes
U
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
gyrostabilizer
U
التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
quick stage
U
ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
vane
U
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
City Beautiful
U
[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
Aesthetic Movement
U
[جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
late-Modern architecture
U
[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
kinematics
U
حرکت شناسی جنبش شناسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com