English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
factitious U بهانه کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cover shame U بهانه
pleas U بهانه
plea U بهانه
excusing U بهانه
allegations U بهانه
pretext U بهانه
guize U بهانه
comeback U بهانه
pretexts U بهانه
comebacks U بهانه
peg U بهانه
alibi U بهانه
alibis U بهانه
pegs U بهانه
fictions U بهانه
allegation U بهانه
excuse U بهانه
excused U بهانه
excuses U بهانه
essoin U بهانه
fiction U بهانه
subterfuge U بهانه
subterfuges U بهانه
put off U بهانه
To find fault. U بهانه گرفتن
finicky U بهانه گیر
pretenses U بهانه ادعا
to offer an excuse U بهانه انگیختن
pretences U بهانه ادعا
to pretend an excuse U بهانه کردن
To trump uo an excuse. U بهانه براشیدن
alibis U بهانه اوردن
pretense U بهانه ادعا
alibi U بهانه اوردن
To make excuses . To quibble. U بهانه کردن
To look for a pretext ( an excuse ). U پی بهانه گشتن
pretence U بهانه ادعا
pernickety U بهانه گیر
under the d. of U به بهانه درلفافه
pretext U بهانه اوردن
under the mask of U به بهانه در لفافه
under the plea of U بعنوان به بهانه
evasion U بهانه حیله
under the pretence of illness U به بهانه نا حوشی
persnickety U بهانه گیر
nitpicking U بهانه گیری
masks U لفافه بهانه
evasions U بهانه حیله
mask U لفافه بهانه
pretexts U بهانه اوردن
to gain time U به بهانه گذراندن
fetched U بهانه طفره
fetches U بهانه طفره
fetch U بهانه طفره
feigner U بهانه انگیز
he is ready at excuses U برای بهانه انگیزی
purporst U بهانه مفهوم شدن
feigningly U از روی بهانه یا تزویر
to a ignorance U نادانی بهانه کردن
feignedly U ازروی بهانه باتزویر
excuseless U بهانه برمدار نبخشیدنی
dissemble U وانمودکردن بهانه کردن
inexcusable U بدون بهانه نبخشیدنی
dissembled U وانمودکردن بهانه کردن
dissembling U وانمودکردن بهانه کردن
dissembles U وانمودکردن بهانه کردن
HE has plenty of excuses who is in search of trick. <proverb> U ییله جو را بهانه بسیار است .
to pretend an excuse U عذر برانگیختن بهانه انگیختن
A fusspot. U آدم بهانه گیر (ایرادی )
an implausible excuse U بهانه یا عذر غیر موجه
under the guize of U بعنوان به بهانه درهیئت درزی
picked quarrel U نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
have a bone to pick U بهانه برای دعوا یا شکایت پیداکردن
There is no fault to find with my work. U بهانه ای نمی توان بکار من گرفت
to have a bone to pick U بهانه یا دلیل برای دعوایااستیضاح بدست اوردن
essoin U بهانه برای عدم حضوردردادگاه درزمان مقرر
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. U سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
to pretend illness U نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
whisperer U پچ پچ کننده
solver U حل کننده
tracker U پی کننده
renunciant U رد کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
skittish U رم کننده
crusher U له کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com