English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I am stiff with football. U بعد از بازی فوتبال بدنم چوب شده ( خشک شده )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
footballs U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
football U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
footballers U فوتبال بازی کن
football U بازی فوتبال
football game U بازی فوتبال
soccer U بازی فوتبال
footballs U بازی فوتبال
footballer U فوتبال بازی کن
to play football U فوتبال بازی کردن
water polo U بازی فوتبال ابی
to play soccer U فوتبال بازی کردن
scrummage U نوعی بازی فوتبال راگبی
speedball U نوعی بازی شبیه فوتبال
scrums U نوعی بازی فوتبال راگبی
hockey U چوگان بازی با اصول فوتبال
scrum U نوعی بازی فوتبال راگبی
he is a novice in football U در بازی فوتبال تازه کار است
Football pool [British English] U قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
movement off-the-ball U بازی بدون توپ [تمرین ورزش فوتبال]
The sight sent cold shiners down my back . U آن منظره تمام بدنم رالرزاند
My hair stood on end . U مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking. U من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
soccer U فوتبال
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
football club [British Englisch] U باشگاه فوتبال
gridiron U زمین فوتبال
football fan [British English] U طرفدار فوتبال
grid U زمین فوتبال
association football U اتحادیه فوتبال
canadian football U فوتبال کانادایی
eleven U تیم فوتبال
elevens U تیم فوتبال
gridition U زمین فوتبال
soccer field U زمین فوتبال
grids U زمین فوتبال
boot U کفش فوتبال
pigskin U توپ فوتبال
playing field U زمین فوتبال
playing fields U زمین فوتبال
left for ward U در فوتبال پیشرو چپ
kick about U فوتبال هردمبیل
soccer fan [soccer supporter] [American English] U طرفدار فوتبال
football توپ فوتبال
kick off U شروع مسابقه فوتبال
to finish the ball into the net U با توپ گل زدن [فوتبال]
football hooligan U خرابگر پر سر و صدای فوتبال
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
American football U فوتبال آمریکایی [ورزش]
signal caller U مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
six man football U فوتبال دو تیم 6 نفره
soccer ball throw U پرتاب توپ فوتبال
football fan [American English] U طرفدار فوتبال آمریکایی
indoor soccer U فوتبال داخل سالن
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
lateral pass U پاس توپ فوتبال از پهلو
I have lost my interest in football . U دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
Playing football is not my idea of fun . U فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
short ball U شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
The football field must be marked out. U زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
high ball U شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
low ball شوت کردن پائین توپ [فوتبال]
flag football U نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
to keep the ball moving U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
football cleats U کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
to let the ball do the work U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
fielder U بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
punted U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punts U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punt U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
team area U محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
yardage U تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
broomball U نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
yard line U خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker U خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
lineup U اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
groundhopper [British English] U طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور [از خانه] تیم خود را دیدار میکند.
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
touch football U نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
football U توپ فوتبال آمریکایی [توپ بیضوی]
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
grey hound U سگ بازی
game U بازی
basics U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
actions U بازی
hopscotch U بازی لی لی
solitaires U تک بازی
solitaire U تک بازی
plain dealing U بازی
patulousness U بازی
homes U بازی
partie U بازی
home U بازی
dibasic U دو بازی
fun U بازی
basic U بازی
slackness U بازی
action U بازی
falconine U بازی
play U بازی
played U بازی
gaming U بازی
watermanship U اب بازی
openness U بازی
playing U بازی
clearance U بازی
plays U بازی
computer game U بازی کامپیوتری
double dealing U حقه بازی
cock fighting U خروس بازی
choose up game U بازی غیررسمی
chuck farthing U بازی شیریاخط
sand lot U بازی غیررسمی
closed game U بازی بسته
pantomimes U لال بازی
charlatanry U زبان بازی
dart U بازی دارت
speculation U سفته بازی
bosh U حقه بازی
playfully U با خنده و بازی
buggery U بچه بازی
cats cradle U نخ بازی سرانگشت
centre game U بازی مرکزی
charlatanism U چاچول بازی
charlatanism U زبان بازی
box score U حساب بازی
conjury U شعبده بازی
crampet game U بازی شطرنج
field of play U زمین بازی
firework آتش بازی
first hand U نخستین بازی کن
fitting clearance U بازی مناسب
flimflam U حقه بازی
paperwork U کاغذ بازی
skating U اسکیت بازی
fornication U جنده بازی
four handed game U بازی چهارنفره
free handedness U دست بازی
free play U بازی ازاد
game ball U توپ بازی
favoritism U پارتی بازی
monkey business U کچلک بازی
pantomime U لال بازی
cunningly U به حیله بازی
dangerous play U بازی خطرناک
dib U قاپ بازی
gaming U قمار بازی
stanzas U بخشی از بازی
dib U تیله بازی
dibs U بازی نرد
doll play U عروسک بازی
bonfires U اتش بازی
bonfire U اتش بازی
fireworks U اتش بازی
game cycle U دوره بازی
full-time U 09 دقیقه بازی
hustled U بازی هشیارانه
polo U چوگان بازی
skiing U اسکی بازی
handouts U نوبت بازی
handout U نوبت بازی
sporting U بازی دوست
tricking U شعبده بازی
tricked U شعبده بازی
trick U شعبده بازی
golfing U بازی گلف
chicanery U حیله بازی
chicaneries U حیله بازی
bandying U چوگان بازی کچ
bandy U چوگان بازی کچ
bandies U چوگان بازی کچ
bandied U چوگان بازی کچ
stanza U بخشی از بازی
radial play U بازی عرضی
power game U بازی قدرتی
hustles U بازی هشیارانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com