Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
preventively
U
بطور جلو گیری کننده یابازدارنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He's a wet blanket.
U
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
proof reader
U
غلط گیری کننده
prohibitively
U
بطور جلوگیری کننده
prolixly
U
بطور خسته کننده
receptively
U
بطور درک کننده
imminently
U
بطور تهدید کننده
ponderously
U
بطور کسل کننده
dazzlingly
U
بطور خیره کننده
perplexingly
U
بطور گیج کننده
persuasively
U
بطور متقاعد کننده
wearisomely
U
بطور خسته کننده
tediously
U
بطور کسل کننده
lugubriously
U
بطور دلتنگ کننده
mawkishly
U
بطور بی مزه یا کسل کننده
pointer
U
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointers
U
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
deictic
U
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
open loop system
U
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
tone-on-tone
U
[بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
insulated instrument transformer
U
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
his severity relaxed
U
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy
U
دو زن گیری دو شوهر گیری
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour
U
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
point voting system
U
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process
U
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
U
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
bias
U
سو گیری
catch
U
بل گیری
dewatering
U
اب گیری
skimmed
U
کف گیری
biases
U
سو گیری
skims
U
کف گیری
skim
U
کف گیری
monogyny
U
یک زن گیری
retractaion
U
پس گیری
exorcism
U
جن گیری
recapture
U
پس گیری
exorcisms
U
جن گیری
scorification
U
کف گیری
luting
U
گل گیری
recaptured
U
پس گیری
lutation
U
گل گیری
recaptures
U
پس گیری
recapturing
U
پس گیری
resumption
U
از سر گیری
recature
U
پس گیری
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
levies
U
باج گیری
removal of cinder
U
تفاله گیری
levy
U
باج گیری
levy
U
سرباز گیری
halieutics
U
ماهی گیری
levies
U
سرباز گیری
levying
U
باج گیری
conclusion
U
نتیجه گیری
removal of phosphorus
U
فسفر گیری
levied
U
باج گیری
scotomization
U
نادیده گیری
scorification
U
تفاله گیری
cupping
U
خون گیری
removal of slag
U
شلاکه گیری
garth
U
سد یا بندماهی گیری
levying
U
سرباز گیری
resignation
U
کناره گیری
resignations
U
کناره گیری
ensue
U
پی گیری کردن
ensued
U
پی گیری کردن
ensues
U
پی گیری کردن
recruitment
U
سرباز گیری
recruitment
U
توان گیری
exaction
U
سخت گیری
levied
U
سرباز گیری
error correction
U
خطا گیری
emulsification
U
عصاره گیری
embracery
U
دراغوش گیری
dust removal
U
گرد گیری
river capture
U
رود گیری
refuels
U
سوخت گیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com