Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dart
U
بسرعت حرکت کردن
darted
U
بسرعت حرکت کردن
darting
U
بسرعت حرکت کردن
streak
U
بسرعت حرکت کردن
streaked
U
بسرعت حرکت کردن
streaking
U
بسرعت حرکت کردن
streaks
U
بسرعت حرکت کردن
jink
U
بسرعت حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scurrying
U
بسرعت حرکت دادن
coursed
U
بسرعت حرکت دادن
courses
U
بسرعت حرکت دادن
scurries
U
بسرعت حرکت دادن
scurry
U
بسرعت حرکت دادن
scurried
U
بسرعت حرکت دادن
course
U
بسرعت حرکت دادن
mushroom
U
بسرعت ایجاد کردن
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
quick freeze
U
بسرعت سرد کردن
light out
U
بسرعت ترک کردن
mushrooming
U
بسرعت ایجاد کردن
mushrooms
U
بسرعت ایجاد کردن
mushroomed
U
بسرعت ایجاد کردن
precipitating
U
شتاباندن بسرعت عمل کردن
booms
U
بسرعت درقیمت ترقی کردن
booming
U
بسرعت درقیمت ترقی کردن
precipitated
U
شتاباندن بسرعت عمل کردن
boomed
U
بسرعت درقیمت ترقی کردن
precipitates
U
شتاباندن بسرعت عمل کردن
boom
U
بسرعت درقیمت ترقی کردن
skirl
U
بسرعت باد فرار کردن
precipitate
U
شتاباندن بسرعت عمل کردن
run-throughs
U
بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
run-through
U
بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
run through
U
بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
run up
U
بسرعت خرج و تلف کردن شلیک کردن
zoom
U
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zoomed
U
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zooms
U
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
rapidly
U
بسرعت
fleetly
U
بسرعت
likea
U
بسرعت
rapidily
U
بسرعت
snack
U
بسرعت
snacks
U
بسرعت
hard
U
بسرعت
harder
U
بسرعت
full tilt
U
بسرعت
quickly
U
بسرعت
hardest
U
بسرعت
fleets
U
بسرعت گذشتن
scuttling
U
بسرعت دویدن
fleet
U
بسرعت گذشتن
mushrooms
U
بسرعت رویاندن
fleeing
U
بسرعت رفتن
at a great rat
U
بسرعت زیاد
flee
U
بسرعت رفتن
whish
U
بسرعت گذشته
scuttles
U
بسرعت دویدن
dashes
U
بسرعت رفتن
sweep
U
بسرعت گذشتن از
skyrocket
U
بسرعت بالابردن
mushrooming
U
بسرعت رویاندن
dashed
U
بسرعت رفتن
snipping
U
بسرعت قاپیدن
snipped
U
بسرعت قاپیدن
skyrockets
U
بسرعت بالابردن
scuttle
U
بسرعت دویدن
scuttled
U
بسرعت دویدن
flees
U
بسرعت رفتن
skyrocketing
U
بسرعت بالابردن
snip
U
بسرعت قاپیدن
mushroomed
U
بسرعت رویاندن
dash
U
بسرعت رفتن
mushroom
U
بسرعت رویاندن
skyrocketed
U
بسرعت بالابردن
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sonic
U
وابسته بسرعت صوت
dashed
U
بسرعت انجام دادن
dash
U
بسرعت انجام دادن
snowballing
U
بسرعت زیاد شدن
snowballs
U
بسرعت زیاد شدن
vamoose
U
بسرعت عازم شدن
scrams
U
بسرعت دور شدن
dashes
U
بسرعت انجام دادن
snowballed
U
بسرعت زیاد شدن
swoops
U
بسرعت پایین امدن
swooped
U
بسرعت پایین امدن
jink
U
بسرعت چرخ زدن
swooping
U
بسرعت پایین امدن
swoop
U
بسرعت پایین امدن
snowball
U
بسرعت زیاد شدن
scram
U
بسرعت دور شدن
post haste
U
بسرعت شتاب فراوان
hand over fist
U
بسرعت وبمقدار زیاد
full drive
U
بسرعت هرچه تمامتر
sailings
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
pops
U
بسرعت عملی انجام دادن
race
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
races
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
raced
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
pop
U
بسرعت عملی انجام دادن
quickie
U
چیزیکه بسرعت انجام شود
quicky
U
چیزیکه بسرعت انجام شود
popped
U
بسرعت عملی انجام دادن
quickies
U
چیزیکه بسرعت انجام شود
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
piss off
<idiom>
U
بسرعت دور شدن
[اصطلاح روزمره]
slipcover
U
پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
lumbers
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braid
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbering
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braids
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
scoots
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
flying
U
بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
soup
U
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
triple tongue
U
نتهای سه تایی را بسرعت باساز نایی زدن
soups
U
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
scooting
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
loiter
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
improviser
U
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
to weigh anchor
U
حرکت کردن
sailings
U
حرکت کردن
to bear oneself
U
حرکت کردن
moved
U
حرکت کردن
inch
U
حرکت کردن
waggles
U
حرکت کردن
get under way
U
حرکت کردن
waggling
U
حرکت کردن
moves
U
حرکت کردن
waggled
U
حرکت کردن
sail
U
حرکت کردن
waggle
U
حرکت کردن
skews
U
کج حرکت کردن
skew
U
کج حرکت کردن
skewing
U
کج حرکت کردن
move
U
حرکت کردن
sailed
U
حرکت کردن
departure
U
حرکت کردن
have way on
U
حرکت کردن
whir
U
حرکت کردن
departures
U
حرکت کردن
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
improvisor
U
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
pule
U
باصدا حرکت کردن
sail
U
با نازوعشوه حرکت کردن
underway
U
در حال حرکت کردن
ranged
U
سیر و حرکت کردن
trailed
U
بدنبال حرکت کردن
trailing
U
بدنبال حرکت کردن
trails
U
بدنبال حرکت کردن
ranges
U
سیر و حرکت کردن
sailed
U
با نازوعشوه حرکت کردن
range
U
سیر و حرکت کردن
infile
U
به ستون دو حرکت کردن
sailings
U
با نازوعشوه حرکت کردن
lugs
U
سنگین حرکت کردن
to bolt
U
ناگهانی حرکت کردن
submarines
U
زیردریا حرکت کردن
lug
U
سنگین حرکت کردن
submarine
U
زیردریا حرکت کردن
crabs
U
به پهلو حرکت کردن
crab
U
به پهلو حرکت کردن
sneaks
U
دزدکی حرکت ه کردن
sneaked
U
دزدکی حرکت ه کردن
sneak
U
دزدکی حرکت ه کردن
lugged
U
سنگین حرکت کردن
whirry
U
بعجله حرکت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com