English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
whomp up U بسرعت تهیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
quick freeze U بسرعت سرد کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
mushroom U بسرعت ایجاد کردن
mushroomed U بسرعت ایجاد کردن
mushrooms U بسرعت ایجاد کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
light out U بسرعت ترک کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
mushrooming U بسرعت ایجاد کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
skirl U بسرعت باد فرار کردن
booming U بسرعت درقیمت ترقی کردن
boomed U بسرعت درقیمت ترقی کردن
boom U بسرعت درقیمت ترقی کردن
precipitating U شتاباندن بسرعت عمل کردن
booms U بسرعت درقیمت ترقی کردن
precipitate U شتاباندن بسرعت عمل کردن
precipitated U شتاباندن بسرعت عمل کردن
precipitates U شتاباندن بسرعت عمل کردن
run-throughs U بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
run through U بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
run-through U بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
run up U بسرعت خرج و تلف کردن شلیک کردن
zooms U وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zoomed U وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zoom U وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
procuring U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
process U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
get U تهیه کردن فهمیدن
effigies U تمثال تهیه کردن
enabled U تهیه کردن برای
programs U برنامه تهیه کردن
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
enables U تهیه کردن برای
conserving U کنسرو تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
enable U تهیه کردن برای
gets U تهیه کردن فهمیدن
processes U تهیه و تولید کردن
preparations U تهیه کردن اتش
prearrange U قبلا تهیه کردن
process U تهیه و تولید کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
extemporizing U فورا تهیه کردن
program U برنامه تهیه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
getting U تهیه کردن فهمیدن
fund U تهیه وجه کردن
bill U تهیه کردن صورتحساب
conserved U کنسرو تهیه کردن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
extemporized U فورا تهیه کردن
funded U تهیه وجه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
programme U برنامه تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
enabling U تهیه کردن برای
conserves U کنسرو تهیه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
draft U تهیه کردن پیش نویس
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
aminister U تهیه کردن بکار بردن
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
drafts U تهیه کردن پیش نویس
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
drafted U تهیه کردن پیش نویس
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition U تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finances U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
make U تهیه کردن طرح کردن
makes U تهیه کردن طرح کردن
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
put out U تهیه کردن اشفته کردن
furnish U مزین کردن تهیه کردن
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
rapidly U بسرعت
harder U بسرعت
hardest U بسرعت
fleetly U بسرعت
quickly U بسرعت
snack U بسرعت
hard U بسرعت
likea U بسرعت
rapidily U بسرعت
snacks U بسرعت
full tilt U بسرعت
mushroom U بسرعت رویاندن
scuttling U بسرعت دویدن
sweep U بسرعت گذشتن از
fleets U بسرعت گذشتن
mushrooming U بسرعت رویاندن
fleeing U بسرعت رفتن
flee U بسرعت رفتن
mushrooms U بسرعت رویاندن
fleet U بسرعت گذشتن
flees U بسرعت رفتن
dashes U بسرعت رفتن
scuttle U بسرعت دویدن
dash U بسرعت رفتن
dashed U بسرعت رفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com