English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
velocities U بردار سرعت
velocity U بردار سرعت
liner velocity U بردار سرعت
velocity U بردار سرعت [فیزیک]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
Other Matches
polygraphs U رونوشت بردار نسخه بردار
polygraph U رونوشت بردار نسخه بردار
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
dope vector U بردار
equivocatory U اب بردار
resultant U بردار
vector U بردار
vectors U بردار
arrow U بردار
arrows U بردار
lifter U وزنه بردار
dutiable U گمرک بردار
exponible U توضیح بردار
lift vector U بردار برا
swindler U کلاه بردار
harvestman U خرمن بردار
forcing U بردار نیرو
light vector U بردار نور
forces U بردار نیرو
finable U جریمه بردار
photographer U عکس بردار
land surveyor U نقشه بردار
ascribe U رونویس بردار
disciplinable U نظم بردار
ascribed U رونویس بردار
ascribes U رونویس بردار
ascribing U رونویس بردار
forfoitable U جریمه بردار
flux of a vector U شاره بردار
interrupt vector U بردار وقفه
photographers U عکس بردار
field vector U بردار میدان
vector U حامل بردار
discountable U تخفیف بردار
bilable U ضمانت بردار
benefic U بهره بردار
axial vector U بردار محوری
surveyors U نقشه بردار
surveyor U نقشه بردار
curls U حلقه بردار
curled U حلقه بردار
vectors U حامل بردار
burgers vector U بردار برگرز
damageable U غرامت بردار
customable U گمرک بردار
circulation of a vector U چرخه بردار
crucifer U صلیب بردار
cross bearer U صلیب بردار
swindlers U کلاه بردار
participable U شرکت بردار
code vector U بردار رمز
samplers U نمونه بردار
sampler U نمونه بردار
curl U حلقه بردار
vectorial U حامل بردار
stainable U زنگ بردار
subsumption U فرمان بردار
fraudulent U کلاه بردار
taxable U مالیات بردار
rateable U نرخ بردار
radius vector U بردار شعاعی
weight lifter U وزنه بردار
state vector U بردار حلات
voltage vector U بردار ولتاژ
treatable U تعلیم بردار
treader U گام بردار
topographer U نقشه بردار
components U مولفه بردار
tollable U باج بردار
component U مولفه بردار
wave vector U بردار موج
state vector U بردار حالت
state vector U بردار وضعیت
poynting's vector U بردار پوینتینگ
ratable U نرخ بردار
mouldable U قالب بردار
subordination U فرمان بردار
force U بردار نیرو
normal vector U بردار قائم
suborder U فرمان بردار
postponement U فرمان بردار
submission U فرمان بردار
active U تنزل بردار
normal vector U بردار عمود
magnetic vector U بردار مغناطیسی
polar vector U بردار قطبی
patchable U وصله بردار
numerale U شماره بردار
hypotaxis U فرمان بردار
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
position vector U بردار مکان [ریاضی]
location vector U بردار مکان [ریاضی]
position U بردار مکان [ریاضی]
radius vector U بردار مکان [ریاضی]
Come off it !Get along-with you. U بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
Y coordinate U مختصات بردار عمودی
y axis U بردار عمودی گراف
Pick, what you like [want] ! U هر کدام را می خواهی بردار!
X coordinate U مختصات بردار افقی
Euclidean vector U بردار اقلیدسی [ریاضی]
x axis U بردار افقی گراف
It cannot be trifled with . It is no joking matter. U شوخی بردار نیست
vector psychology U روانشناسی بردار نگر
beneficiaries U بهره بردار ذیحق
rodman U کمک نقشه بردار
dope vector U بردار خصیصه نما
basis vector U بردار پایه [ریاضی]
freestone U سنگ تراش بردار
magnetic vector potential U پتانسیل بردار مغناطیسی
he was proof against harm U اسیب بردار نبود
magnetization vector U بردار مغناطیس کنندگی
magnetic field vector U بردار میدان مغناطیسی
docile U تعلیم بردار مطیع
beneficiary U بهره بردار ذیحق
cracky U ترک بردار زودشکن
vector graphics display U بردار نمایش گرافیکی
Leave her alone. Stop bothering her. U دست از سر دخترک بردار
vector data aggregate U بردار اطلاعات مجتمع
core barrel U لوله نمونه بردار
core drill U مته نمونه بردار
make weight U سر وزن رسیدن وزنه بردار
crook U ادم قلابی کلاه بردار
Take it as a souvenir! U این را به عنوان سوغاتی بردار!
None of your tricks. U دست ازحقه بازی بردار
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
crooks U ادم قلابی کلاه بردار
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
Why dont you come off it! U چرا دست بردار نیستی !
make-weights U سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weight U سر وزن رسیدن وزنه بردار
crooking U ادم قلابی کلاه بردار
field book U دفترچه یادداشت نقشه بردار
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
Take a fresh sheet of paper. U یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
Stop your little games (tricks). U ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
force displaced in parallel U [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
X Y U مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
included angle U زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
If you don't feel like it, (you can) just stop. U اگر حوصله این کار را نداری خوب دست بردار ازش.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
jetevator U فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
vortex line U خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
xerographic printer U چاپگر تصویربردار از عکس چاپگر تصویر بردار
interpretable U قابل تفسیر تفسیر بردار
low velocity U با سرعت کم
accelerated U بر سرعت
promptitude U سرعت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com