English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paramount U برتر بزرگتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prevalent U برتر
wiredrawn U برتر
preferable U برتر
top dog U برتر
the above figures U برتر
excelsior U برتر
superempirical U برتر
hegemonic U برتر
preeminent U برتر
dominant U برتر
higher up U برتر
aces U برتر
ace U برتر
beyond U برتر از
overriding U برتر
transcendent U برتر
advantageous U برتر
superior U برتر
superiors U برتر
above U برتر
preponderant U برتر
surpassing U برتر
premiere U برتر والاتر
immensurable U برتر ازقیاس
superhuman U برتر از انسان
premiered U برتر والاتر
premieres U برتر والاتر
premiering U برتر والاتر
superior U ارشد برتر
premier U برتر والاتر
superiors U ارشد برتر
premiers U برتر والاتر
master race U نژاد برتر
superiorly U بطور برتر
vantage U سرکوب برتر
go-ahead U امتیاز برتر
outrank U برتر بودن
supremacists U خود برتر پندار
supremacist U خود برتر پندار
to be above the law U برتر از قانون بودن
overrode U برتر یا مهمتر بودن
overrides U برتر یا مهمتر بودن
override U برتر یا مهمتر بودن
overridden U برتر یا مهمتر بودن
macho U مرد برتر پندار
world beater U شخص برتر ازاقران
machismo U مرد برتر پنداری
paramountly U بطور برتر یا افضل
No-one is above the law. U هیچکس برتر از قانون نیست.
outgun U غلبه بر حریفان با حمله برتر
computer graphics metafile U فایل برتر نگاره سازی کامپیوتری
nonus U بزرگتر
gt U بزرگتر از
senior U بزرگتر
pre eminent U بزرگتر
seniors U بزرگتر
bigger U بزرگتر
greater U بزرگتر
Sr U بزرگتر
greater than U بزرگتر از
elder U بزرگتر
majored U بزرگتر
majoring U بزرگتر
headman U بزرگتر
doyen U بزرگتر
headmen U بزرگتر
doyens U بزرگتر
major U بزرگتر
doubled U دو برابر بزرگتر
oversize U بزرگتر از اندازه
samuel sen U سموئیل بزرگتر
over size U بزرگتر از اندازه
majordomo U بزرگتر خانه
bigbrother U برادر بزرگتر
macronucleus U هسته بزرگتر
ge U بزرگتر از یا برابر با
increased U بزرگتر شدن
increases U بزرگتر شدن
brown major U براون بزرگتر
doubled up U دو برابر بزرگتر
increase U بزرگتر شدن
double U دو برابر بزرگتر
superior number U عدد بزرگتر
Big Brother U برادر بزرگتر
expands U بزرگتر کردن
expand U بزرگتر کردن
expanding U بزرگتر کردن
feck U سهم بزرگتر اکثریت
to increase [to, by] U بزرگتر شدن [به مقدار]
macronucleus U هسته سلولی بزرگتر
admedium lampholder U سرپیچ بزرگتر از معمولی
repot U در گلدان بزرگتر کاشتن
phase U بخشی از فرآیند بزرگتر
phases U بخشی از فرآیند بزرگتر
whoppers U از اندازه بزرگتر عظیم
phased U بخشی از فرآیند بزرگتر
whopper U از اندازه بزرگتر عظیم
repotting U در گلدان بزرگتر کاشتن
repots U در گلدان بزرگتر کاشتن
repotted U در گلدان بزرگتر کاشتن
positive U ولتاژ الکتریکی بزرگتر از صفر
macrogamete U سلول جنسی ماده بزرگتر
Do you have anything bigger? U آیا چیزی بزرگتر دارید؟
He wants to bite off more than he can chew. U لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
clout U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouted U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouts U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
improper fraction U کسری که صورت ان بزرگتر از مخرج باشد
satellites U کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
clouting U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
satellite U کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
His eye is bigger than his belly. <proverb> U چشمش بزرگتر از شکمش مى باشد (یریص و پر خور).
overload U ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overloads U ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overslaugh U بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر
overloaded U ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
super U : پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
characteristic U مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
characteristically U مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
superscript U ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
swelled head <idiom> U (خود بزرگ بینی) از واقعیت خود را برتر دیدن
to inlay a printed page U صفحه چاپ شدهای را در برگ بزرگتر و محکم تری نشاندن
add U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adds U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
refan U جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
adding U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
carry U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carried U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carries U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
overflow U نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
overflows U نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
overflowed U نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
carrying U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carries U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
chaining U به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
carrying U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carry U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
serial U مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
serials U مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
carried U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
milking machine U ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
milk disk U دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
preventative U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
virtual U فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
preventive U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
excesses U کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
excess U کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
gains U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gain U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gained U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
subset U مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
building block principle U طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
overlaying U کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlay U کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlays U کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
Mine is bigger than yours . U مال من بزرگتر از مال تو است ؟
surrender U الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrenders U الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrendered U الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
blow up U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com