English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
comparative advantage U برتری نسبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
relative plot U موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
preemimence U برتری
preferences U برتری
priorities U برتری
priority U برتری
excellence U برتری
primacy U برتری
privilege U برتری
precedence U برتری
Excellency U برتری
Excellencies U برتری
vantage U برتری
unidextrality U یک سو برتری
transcendence or cy U برتری
predomination U برتری
paramountey U برتری
paramountcy U برتری
ecellency U برتری
beat out U برتری
pre eminence U برتری
transcendence U برتری
sinistrality U چپ برتری
superiority U برتری
trancscendent U برتری
advantage U برتری
profits U برتری
powers U برتری
preference U برتری
momentum U برتری
hegemony U برتری
profited U برتری
profit U برتری
Majesty U برتری
Majesties U برتری
powering U برتری
supremacy U برتری
powered U برتری
power U برتری
preponderance U برتری
headship U بزرگی برتری
ascendance U تفوق برتری
antecede U برتری جستن
outclasses U برتری داشتن بر
absolute advantage U برتری مطلق
headships U بزرگی برتری
outclassing U برتری داشتن بر
outclassed U برتری داشتن بر
prominence U پیشامدگی برتری
superiority U برتری قوا
outclass U برتری داشتن بر
lateral dominance U برتری جانبی
preminence U برتری علو
overtop U برتری جستن از
overmaster U برتری یافتن بر
outvie U برتری جستن از
outreach U برتری یافتن
mixed cerebral dominance U برتری نامتمایز مخ
maritime lien U برتری دریایی
manual dominance U دست برتری
laterality U برتری جانبی
hemispherical dominance U برتری نیمکره
handedness U دست برتری
fire superiority U برتری اتش
ocular dominance U چشم برتری
eye dominance U چشم برتری
dextrality U راست برتری
cerebral dominance U سو برتری نیمکره مخ
predominancy U برتری علو
predominance U برتری علو
best U برتری جستن
overrides U برتری جستن بر
transcending U برتری یافتن
override U برتری جستن بر
transcends U برتری یافتن
overridden U برتری جستن بر
head start U فرصت برتری
influences U برتری تفوق
influenced U برتری تفوق
distinction U برتری ترجیح
supremacists U برتری گرای
influencing U برتری تفوق
distinctions U برتری ترجیح
overrode U برتری جستن بر
to have the pull of U برتری داشتن بر
influence U برتری تفوق
transcended U برتری یافتن
excel U برتری داشتن بر
head starts U فرصت برتری
one up <idiom> U برتری داشتن
excelled U برتری داشتن بر
excelling U برتری داشتن بر
excels U برتری داشتن بر
transcend U برتری یافتن
supremacist U برتری گرای
consanguineous U نسبی
relative U نسبی
proportional limit U حد نسبی
relative humidity U نم نسبی
relative code U کد نسبی
self relative U نسبی
respective U نسبی
comparative U نسبی
comparatives U نسبی
proportional U نسبی
rate of time preference U نرخ برتری زمانی
manoptoscope U برتری سنج بینایی
right handedness U دست راست برتری
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
to gain a over U برتری یاتفوق جستن بر
salience U جلو امدگی برتری
pull U برتری جزئی و مختصر
pulls U برتری جزئی و مختصر
upper hand U برتری دست بالا
saliency U جلو امدگی برتری
humdinger U دارای برتری فاحش
humdingers U دارای برتری فاحش
relative compaction U تراکم نسبی
relative location U ترتیب نسبی
blood relationship U خویشاوندی نسبی
relative jurisdiction U صلاحیت نسبی
relative density U دانسیته نسبی
relative density U چگالی نسبی
relative importance U اهمیت نسبی
relative income U درامد نسبی
proportional representation U انتخابات نسبی
relative dispersion U پراکندگی نسبی
relative harmonic content U مانده نسبی
proportional tax U مالیات نسبی
relative address U نشانی نسبی
proportional liability partnership U شرکت نسبی
relative address آدرس نسبی
relative frequency U بسامد نسبی
relationship by bood U قرابت نسبی
relative error U خطای نسبی
relative bearing U گرای نسبی
relative bearing U جهت نسبی
relative humidity U رطوبت نسبی
persons related to another by parentage U اقارب نسبی
persons related to another by descent U اقارب نسبی
comparative cover U پوشش نسبی
relative viscosity U گرانروی نسبی
relative velocity U سرعت نسبی
blood relationship U قرابت نسبی
relationship by blood U قرابت نسبی
relative value U مقدار نسبی
relative term U لفظ نسبی
relative solvation U حلالپوشی نسبی
relative solubility U انحلالپذیری نسبی
relative prices U قیمتهای نسبی
comparative advantage U مزیت نسبی
relative wind U باد نسبی
relativeness U نسبی بودن
relativism U نسبی نگری
genealogical U نسبی شجرهای
stranger in blood U غیر نسبی
sib U منسوب نسبی
self relative address U نشانی نسبی
sanguinity U قرابت نسبی
specific gravities U چگالی نسبی
specific gravity U چگالی نسبی
whole blood U قرابت نسبی
comparative costs U هزینههای نسبی
relative majority U اکثریت نسبی
emissivity U تابش نسبی
relative minimum U حداقل نسبی
relativity U فرضیه نسبی
fractional error U خطای نسبی
relative minimum U می نیمم نسبی
relative maximum U حداکثر نسبی
ipsative scale U مقیاس نسبی
ipsative score U نمره نسبی
relative U خودی نسبی
relative motion U حرکت نسبی
relative movement U حرکت نسبی
relative precision U دقت نسبی
consanguinity U قرابت نسبی
relative permitivity U گذردهی نسبی
relative permeability U نفوذپذیری نسبی
relative nullity U بطلان نسبی
distortion factor U مانده نسبی
relationship by blood U خویشاوندی نسبی
relative maximum U ماکزیمم نسبی
look down on someone <idiom> U باحقارت واحساس برتری نگریستن
teutonism U عقیده برتری نژادی المان
outguess U در حدس و گمان برتری داشتن بر
outdistanced U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistances U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistancing U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
out maneuver U برتری مانور پیدا کردن
outdistance U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
papalism U فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
cultural relativism U نسبی نگری فرهنگی
a matter of relative importance U موضوعی با اهمیت نسبی
relative value of pieces U ارزش نسبی سوارها
relative supersaturation U ابر سیری نسبی
relativity of knowledge U نسبی بودن دانش
relative refractory period U دوره بی پاسخی نسبی
true air speed U سرعت نسبی هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com