Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forecast
U
براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasted
U
براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasts
U
براورد کردن از قبل پیش بینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
estimates
U
براورد کردن براورد
estimating
U
براورد کردن براورد
estimate
U
براورد کردن براورد
estimated
U
براورد کردن براورد
estimate
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
calculated
U
براورد کردن
estimating
U
براورد کردن
put at
U
براورد کردن
survey
U
براورد کردن
estimates
U
براورد کردن
surveyed
U
براورد کردن
calculates
U
براورد کردن
calculate
U
براورد کردن
estimate
U
براورد کردن
estimated
U
براورد کردن
surveys
U
براورد کردن
misestimate
U
غلط براورد کردن
misvalue
U
بناحق براورد کردن
overrating
U
زیاد براورد کردن
overrates
U
زیاد براورد کردن
overestimation
U
پیش براورد کردن
overestimating
U
زیاد براورد کردن
overestimate
U
زیاد براورد کردن
over estimation
U
بیش از حد براورد کردن
estimable
U
قابل براورد کردن
overestimates
U
زیاد براورد کردن
overestimated
U
زیاد براورد کردن
overrate
U
زیاد براورد کردن
overrated
U
زیاد براورد کردن
dam design
U
براورد سد براورد بند
overcapitalize
U
بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
to overcapitalize a company
U
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
schedules
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedule
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
predictions
U
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
prediction
U
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
to read people's hands
U
کف بینی کردن
forecasted
U
پیش بینی کردن
forecast
U
پیش بینی کردن
previse
U
پیش بینی کردن
prevision
U
پیش بینی کردن
prognosticate
U
پیش بینی کردن
augur
U
پیش بینی کردن
augured
U
پیش بینی کردن
augurs
U
پیش بینی کردن
miscalculates
U
بدپیش بینی کردن
miscalculated
U
بدپیش بینی کردن
miscalculating
U
بدپیش بینی کردن
foresee
U
پیش بینی کردن
foresees
U
پیش بینی کردن
miscalculate
U
بدپیش بینی کردن
plan
U
پیش بینی کردن
nose-picking
U
انگشت کردن در بینی
dopes
U
پیش بینی کردن
expect
U
پیش بینی کردن
plans
U
پیش بینی کردن
preparation
U
پیش بینی کردن
expected
U
پیش بینی کردن
preparations
U
پیش بینی کردن
to make provision
U
پیش بینی کردن
expecting
U
پیش بینی کردن
expects
U
پیش بینی کردن
anticipating
U
پیش بینی کردن
anticipates
U
پیش بینی کردن
anticipated
U
پیش بینی کردن
foreshow
U
پیش بینی کردن
anticipate
U
پیش بینی کردن
forecasts
U
پیش بینی کردن
second-guess
U
پیش بینی کردن
second-guessing
U
پیش بینی کردن
second-guesses
U
پیش بینی کردن
dope
U
پیش بینی کردن
auguring
U
پیش بینی کردن
second-guessed
U
پیش بینی کردن
second guess
U
پیش بینی کردن
to blow one's nose
U
بینی پاک کردن
predicting
U
قبلا پیش بینی کردن
antedated
U
پیش بینی کردن جلوانداختن
miscalculate
U
پیش بینی غلط کردن
miscalculated
U
پیش بینی غلط کردن
look forward to something
<idiom>
U
را لذت پیش بینی کردن
predict
U
قبلا پیش بینی کردن
antedates
U
پیش بینی کردن جلوانداختن
antedate
U
پیش بینی کردن جلوانداختن
predicts
U
قبلا پیش بینی کردن
miscalculating
U
پیش بینی غلط کردن
preselect
U
پیش بینی موضع کردن
to provide for old age
U
پیش بینی روزگارپیری را کردن
provide for in the budget
U
در بودجه پیش بینی کردن
miscalculates
U
پیش بینی غلط کردن
foretaste
U
ازمایش قبلی پیش بینی کردن
to p for a sum in the budget
U
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
snuffle
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffles
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
extrapolated
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolate
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolates
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolating
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
emunctory
U
مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
estimations
U
براورد
line of regression
U
خط براورد
estimate
U
براورد
estimated
U
براورد
estimating
U
براورد
estimates
U
براورد
surveys
U
براورد
estimation
U
براورد
evaluation
U
براورد
evaluations
U
براورد
appraisal
U
براورد
appraisals
U
براورد
survey
U
براورد
surveyed
U
براورد
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
point estimate
U
براورد نقطهای
overestimation
U
براورد اضافی
calculation
U
حساب براورد
underestimation
U
براورد نقصانی
rough estimate
U
براورد تقریبی
interpolations
U
براورد درونی
interpolation
U
براورد درونی
interval estimate
U
براورد فاصلهای
biased estimate
U
براورد سودار
commander's estimate
U
براورد فرماندهی
cost estimate
U
براورد هزینه
appreciation of the situation
U
براورد وضعیت
staff estimate
U
براورد ستادی
point estimation
U
براورد نقطهای
extrapolation
U
براورد برونی
regression estimate
U
براورد رگرسیون
unbiased estimate
U
براورد ناسودار
cost accountant
U
براورد کننده
cost calculation
U
براورد هزینه
assessment
U
تقویم براورد
assessments
U
تقویم براورد
surveyor
U
براورد کننده
estimate of the situation
U
براورد وضعیت
time estimation
U
براورد زمانی
extrapolations
U
براورد برونی
assessments
U
براورد مالیات
assessment
U
براورد مالیات
error of estimate
U
خطای براورد
estimator
U
براورد کننده
estimated of situation
U
براورد وضعیت
intelligence estimate
U
براورد اطلاعات
calculating factor
U
ضریب براورد
surveyors
U
براورد کننده
abstracting
U
فهرست خلاصه براورد
conservative estimate
U
براورد محافظه کارانه
command budget estimate
U
براورد بودجه یکان
abstracts
U
فهرست خلاصه براورد
quantily surveyor
U
براورد کننده مقادیر
pre design estimate
U
براورد مقدماتی طرح
the estimative faculty
U
قوه سنجش یا براورد
estimate
[quote]
U
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
quantity surveyor
U
براورد کننده مقادیر
standard error of estimate
U
خطای معیار براورد
least squares estimates
U
براورد حداقل مربعات
quantity surveyors
U
براورد کننده مقادیر
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses
U
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
unbiased estimators
U
براورد کنندههای بدون تورش
capitalization
U
براورد ارزش حال سرمایه
unliquidated damages
U
خسارات غیرقابل براورد به پول
calculable
U
براورد کردنی قابل اعتماد
second revised estimate
U
براورد تجدید نظر شده دوم
damage assessment
U
تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
i put the population at 0000
U
نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
predicting interval
U
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
nozzles
U
بینی
sniveled
U
اب بینی
sniveling
U
اب بینی
snivel
U
اب بینی
nozzle
U
بینی
nose
U
بینی
snivelled
U
اب بینی
snivelling
U
اب بینی
snivels
U
اب بینی
neb
U
بینی
noses
U
بینی
chiromancy
U
کف بینی
night bilndness
U
شب بینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com