English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
incrust U با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fanned U پوشاندن پوشش کردن
fan U پوشاندن پوشش کردن
fans U پوشاندن پوشش کردن
fanning U پوشاندن پوشش کردن
screened U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
tegument U پوشش طبیعی پوست
vocalize U تلفظ کردن تشکیل دادن
exuviae U پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
raises U بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
raise U بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
polygenic U دارای قوه تشکیل
overlapped U پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
overlaps U پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
overlap U پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
vaginate U دارای پوشش مهبلی
semicrustaceous U دارای پوشش شکننده
fasciate U دارای پوشش وتری
obtected U دارای پوشش استخوانی
thecal U دارای پوشش کپسول دار
thecate U دارای پوشش کپسول دار
formation U سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
road screen U پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
involucrate U دارای گریبان یا گریبانه پوشش دار
thin skinned U دارای پوست نازک
black a vised U سبزه دارای پوست تیره
landdau U یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
ensconce U پوشاندن پناه دادن
ensconced U پوشاندن پناه دادن
ensconces U پوشاندن پناه دادن
ensconcing U پوشاندن پناه دادن
great dane U نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
systemmatize U دارای روش یاقاعده کردن اسلوب دادن
systematize U دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
constitutes U تشکیل دادن
organizes U تشکیل دادن
constituted U تشکیل دادن
constitute U تشکیل دادن
to erect into U تشکیل دادن از
organising U تشکیل دادن
formed U تشکیل دادن
forms U تشکیل دادن
constituting U تشکیل دادن
organises U تشکیل دادن
organizing U تشکیل دادن
form U تشکیل دادن
organize U تشکیل دادن
preform U قبلا تشکیل دادن
differentiating U دیفرانسیل تشکیل دادن
colonizing U تشکیل مستعمره دادن
colonizes U تشکیل مستعمره دادن
nucleate U تشکیل هسته دادن
differentiates U دیفرانسیل تشکیل دادن
colonises U تشکیل مستعمره دادن
colonize U تشکیل مستعمره دادن
colonized U تشکیل مستعمره دادن
colonising U تشکیل مستعمره دادن
to form a habit U تشکیل عادت دادن
differentiate U دیفرانسیل تشکیل دادن
syndicate U تشکیل اتحادیه دادن
bed U تشکیل طبقه دادن
gang U جمعیت تشکیل دادن
convenes U تشکیل جلسه دادن
colonised U تشکیل مستعمره دادن
convened U تشکیل جلسه دادن
convene U تشکیل جلسه دادن
gangs U جمعیت تشکیل دادن
pods U تشکیل نیام دادن
form U تشکیل دادن ساختن
syndicate U اتحادیه تشکیل دادن
forms U تشکیل دادن ساختن
formed U تشکیل دادن ساختن
syndicates U تشکیل اتحادیه دادن
syndicates U اتحادیه تشکیل دادن
convening U تشکیل جلسه دادن
pod U تشکیل نیام دادن
beds U تشکیل طبقه دادن
reimburse U پوشش دادن
reimbursed U پوشش دادن
reimburses U پوشش دادن
reimbursing U پوشش دادن
semicircles U نیم دایره تشکیل دادن
circlet U تشکیل دایره کوچک دادن
circlets U تشکیل دایره کوچک دادن
federate U تشکیل کشورهای متحد دادن
federated U تشکیل کشورهای متحد دادن
semicircle U نیم دایره تشکیل دادن
federates U تشکیل کشورهای متحد دادن
federating U تشکیل کشورهای متحد دادن
federate U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federates U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federated U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federating U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
to crust [snow] U تشکیل دادن به پوسته سخت [برف]
high light U تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
global U پوشش دادن همه چیز
globally U پوشش دادن همه چیز
club U :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubbing U :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
surge U برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
clubs U :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
surged U برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surges U برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
clubbed U :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
adding U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
polymerize U باهم ترکیب وجمع شدن وذره بزرگتری تشکیل دادن
add U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adds U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
constitute U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
nickel clad sheet U ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
bezel U پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
camouflaging U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
sheathed U غلافدار کردن پوشاندن
coated U پوشاندن روکش کردن
coat U پوشاندن روکش کردن
immersing U زیر اب کردن پوشاندن
sheathes U غلافدار کردن پوشاندن
immerses U زیر اب کردن پوشاندن
camouflaged U مخفی کردن پوشاندن
concealment U پنهان کردن پوشاندن
sheath U غلافدار کردن پوشاندن
coatings U پوشاندن روکش کردن
coats U پوشاندن روکش کردن
suffusing U پوشاندن اشباع کردن
camouflages U مخفی کردن پوشاندن
sheaths U غلافدار کردن پوشاندن
sheathe U غلافدار کردن پوشاندن
camouflage U مخفی کردن پوشاندن
immerse U زیر اب کردن پوشاندن
camouflaging U مخفی کردن پوشاندن
suffuses U پوشاندن اشباع کردن
suffused U پوشاندن اشباع کردن
suffuse U پوشاندن اشباع کردن
immersed U زیر اب کردن پوشاندن
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
crowns U تاج گذاری کردن پوشاندن
crown U تاج گذاری کردن پوشاندن
liquors U با روغن پوشاندن چرب کردن
able U لباس پوشاندن قوی کردن
ablest U لباس پوشاندن قوی کردن
papers U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
liquor U با روغن پوشاندن چرب کردن
abler U لباس پوشاندن قوی کردن
papered U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
paper U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papering U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
tinplate U با قلع پوشاندن حلبی کردن
carbonize U باذغال پوشاندن یاترکیب کردن
becloud U با ابر پوشاندن تاریک کردن
radar netting U تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
inundate U زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
armor plate U زره دار کردن پوشاندن بازره
mats U بوریا پوش کردن باحصیر پوشاندن
inundating U زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundated U زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundates U زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
mat U بوریا پوش کردن باحصیر پوشاندن
souse U بطور کامل پوشاندن حمله کردن
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
husks U بی پوشش کردن
husk U بی پوشش کردن
overwatch U مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
blossoming U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossom U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossomed U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossoms U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
integument U پوشش دار کردن
expose U باز کردن پوشش
exposes U باز کردن پوشش
exposing U باز کردن پوشش
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
opens U برداشتن پوشش یا باز کردن در
coverings U روکش کردن پوشانیدن پوشش
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
opened U برداشتن پوشش یا باز کردن در
cover U روکش کردن پوشانیدن پوشش
covers U روکش کردن پوشانیدن پوشش
convoke U برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
screened U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
to shield U بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com