Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exsibilate
U
باصوت وهوازصحنه نمایش بیرون کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
outward show
U
نمایش بیرون
screens
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screened
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
analog
U
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
text
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
texts
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
focussed
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
colour
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
NDR
U
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
luxate
U
از جای خود بیرون کردن جابجا کردن
to charm away
U
بیرون کردن
to send down
U
بیرون کردن
swopping
U
بیرون کردن
exorcized
U
بیرون کردن
exorcizing
U
بیرون کردن
swops
U
بیرون کردن
swopped
U
بیرون کردن
force
U
بیرون کردن
eject
U
بیرون کردن
forces
U
بیرون کردن
exorcises
U
بیرون کردن
ejected
U
بیرون کردن
ejecting
U
بیرون کردن
to stuck out
U
بیرون کردن
exorcising
U
بیرون کردن
exorcised
U
بیرون کردن
exorcize
U
بیرون کردن
swapped
U
بیرون کردن
forcing
U
بیرون کردن
ejects
U
بیرون کردن
swap
U
بیرون کردن
to fire out
U
بیرون کردن
fire out
U
بیرون کردن
outcrop
U
سر بیرون کردن
eliminated
U
بیرون کردن
to give the sack
U
بیرون کردن
outcrops
U
سر بیرون کردن
eliminates
U
بیرون کردن
to hunt out
U
بیرون کردن
eliminating
U
بیرون کردن
swaps
U
بیرون کردن
cashiers
U
بیرون کردن
eliminate
U
بیرون کردن
to pack off
U
بیرون کردن
exorcizes
U
بیرون کردن
to drive out
U
بیرون کردن
to hunt away
U
بیرون کردن
to drum out
U
بیرون کردن
cashier
U
بیرون کردن
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
dispossesses
U
بیرون کردن رهاکردن
exsufflate
U
بافوت بیرون کردن
dispossess
U
بیرون کردن رهاکردن
expectorate
U
ازسینه بیرون کردن
dispossessing
U
بیرون کردن رهاکردن
un arth
U
ازلانه بیرون کردن
dispossessed
U
بیرون کردن رهاکردن
jettisons
U
پرتاب کردن به بیرون
to put out
U
بیرون کردن رنجاندن
jettisoned
U
پرتاب کردن به بیرون
fired
U
بیرون کردن انگیختن
pour out
<idiom>
U
به بیرون مساطه کردن
to kick out of the house
U
ازخانه بیرون کردن
jettison
U
پرتاب کردن به بیرون
jettisoning
U
پرتاب کردن به بیرون
to show one out
U
کسیرا از در بیرون کردن
evicting
U
مستردداشتن بیرون کردن
evicted
U
مستردداشتن بیرون کردن
evicts
U
مستردداشتن بیرون کردن
fire
U
بیرون کردن انگیختن
paravial
U
بیرون کردن مستاجر
fires
U
بیرون کردن انگیختن
evict
U
مستردداشتن بیرون کردن
run out
<idiom>
U
به زور بیرون کردن ،اخراج کردن
unearth
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
aspirate
U
خالی کردن بیرون کشیدن
send down
U
دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
to push off
U
شروع کردن بیرون رفتن
To dismiss something from ones thoughtl .
U
فکری را از سر خود بیرون کردن
aspirating
U
خالی کردن بیرون کشیدن
aspirates
U
خالی کردن بیرون کشیدن
extracts
U
بیرون کشیدن استخراج کردن
unearthed
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
extracting
U
بیرون کشیدن استخراج کردن
to seed a person to c.
U
کسیرا از جامعه بیرون کردن
extracted
U
بیرون کشیدن استخراج کردن
extract
U
بیرون کشیدن استخراج کردن
drive
U
عقب نشاندن بیرون کردن
drives
U
عقب نشاندن بیرون کردن
to wave away
U
باشاره دست بیرون کردن
unearths
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthing
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
in and out
<idiom>
U
اغلب به بیرون رفتوآمد کردن
emitting
U
بیرون دادن خارج کردن
to live out
[British E]
U
در بیرون از شهر زندگی کردن
to live out of town
U
در بیرون از شهر زندگی کردن
to conjure anevil spirit
U
روح پلیدی را بیرون کردن
unkennel
U
از سوراخ یا لانه بیرون کردن
emits
U
بیرون دادن خارج کردن
emit
U
بیرون دادن خارج کردن
emitted
U
بیرون دادن خارج کردن
to live outside Tehran
U
بیرون از تهران زندگی کردن
solicit
U
بیرون کشیدن وسوسه کردن
solicited
U
بیرون کشیدن وسوسه کردن
soliciting
U
بیرون کشیدن وسوسه کردن
solicits
U
بیرون کشیدن وسوسه کردن
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
monitors
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
screenful
U
فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش
images
U
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
image
[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
paged
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
menu
U
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
menus
U
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
intermezzo
U
حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
name part
U
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
graphic
U
صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
page
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
pages
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
pop down menu
U
منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
edited
U
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
dress rehearsal
U
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
edit
U
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
dress rehearsals
U
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
roll scroll
U
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
texts
U
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
preview
U
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
animation
U
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
window
U
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
previews
U
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
marching display
U
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
text
U
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
animations
U
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
formats
U
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
format
U
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
resolution
U
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
dotting
U
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
dot
U
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
wetzel
U
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
animations
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
resolutions
U
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
ansi
U
که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
non destructive cursor
U
نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند
animation
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
area
U
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
areas
U
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
refreshed
U
از خستگی بیرون اوردن روشن کردن
refresh
U
از خستگی بیرون اوردن روشن کردن
refreshes
U
از خستگی بیرون اوردن روشن کردن
to crowd out
U
ازتنگی جایابسیاری جمعیت بیرون کردن
emitted
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
to work out of town
U
در حومه
[بیرون]
شهر کار کردن
emit
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
emits
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
deportation
U
تبعید و بیرون کردن فردخارجی از کشور
emitting
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
laugh one out of a habit
U
با استهزا عادتی را از سرکسی بیرون کردن
composition and make up terminal
U
صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
splash screen
U
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
enhanced
U
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
graphics
U
تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
enhancing
U
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhance
U
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
high resolution bit mapped display
U
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
mats
U
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
enhances
U
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
mat
U
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
snowing
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
screened
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screens
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screening, screenings
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
snowed
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
screen
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
snows
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snow
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
resolutions
U
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com