English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
digger U بازیگر ماهر و سمج درگرفتن گوی از گوشها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pass completion average U میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
cradler U بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
penalty kicker U بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
lughole U گوشها
to break out U درگرفتن
eruption of war U درگرفتن یابروزجنگ
sideburns U موی جلو گوشها
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
adept U ماهر
dextrous U ماهر
dexterous U ماهر
skilful U ماهر
experts U ماهر
expert U ماهر
proficient U ماهر
light footed U ماهر
light handed U ماهر
fine fingered U ماهر
studious <adj.> U ماهر
knacky U ماهر
handiest U ماهر
he was neat U ماهر
deft U ماهر
skilled U ماهر
neat handed U ماهر
pert U ماهر
workmanly U ماهر
assiduous <adj.> U ماهر
industrious U ماهر
diligent <adj.> U ماهر
wieldy U ماهر
hardworking <adj.> U ماهر
industrious <adj.> U ماهر
handier U ماهر
adroit <adj.> U ماهر
workmanlike U ماهر
skillful Šetc U ماهر
skillful U ماهر
sedulous <adj.> U ماهر
handy U ماهر
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
marksmen U تیرانداز ماهر
cunning U ماهر زیرکی
marksman U تیرانداز ماهر
articulates U ماهر در صحبت
great U متعدد ماهر
skilled U ماهر و باتجربه
tactically U ماهر ماهرانه
qualify U ماهر شدن
qualifies U ماهر شدن
craftsmen U کارگر ماهر
understandings U مطلع ماهر
jimmies U ماهر دیلم
understanding U مطلع ماهر
jimmy U ماهر دیلم
masters U ماهر شدن
mastered U ماهر شدن
master U ماهر شدن
natty U پاکیزه ماهر
articulating U ماهر در صحبت
nattiest U پاکیزه ماهر
nattier U پاکیزه ماهر
journeymen U کارگر ماهر
journeyman U کارگر ماهر
articulate U ماهر در صحبت
craftsman U کارگر ماهر
slick U ماهر صاف
tactical U ماهر ماهرانه
scientail U ماهر علمی
semi skilled U نیمه ماهر
semiskilled U نیمه ماهر
sharpshooter U تیرانداز ماهر
shotmaker U شوت زن ماهر
skilled labour U کارگر ماهر
skilled worker U کارگر ماهر
versant U ماهر واستاد
water dog U شناگر ماهر
slickest U ماهر صاف
flunkey U غیر ماهر
flunkeys U غیر ماهر
greatest U متعدد ماهر
great- U متعدد ماهر
expert gunner U توپچی ماهر
flunkies U غیر ماهر
light foot U ماهر تردست
flunkys U غیر ماهر
flunky U غیر ماهر
reinsman U سوار کار ماهر
unskilled worker U کارگر غیر ماهر
building craftsman U کارگر ماهر ساختمانی
masters U ماهر شدن در چیزی
mastered U ماهر شدن در چیزی
master U ماهر شدن در چیزی
skillful weaver U بافنده ماهر و خبره
figure skater U اسکیت باز ماهر
ace U خلبان ماهر و متهور
qualified U صلاحیت دار ماهر
shots U تیراندازی تیرانداز ماهر
navvies U کارگر غیر ماهر
navvy U کارگر غیر ماهر
sniper U تیرانداز ماهر تفنگ
snipers U تیرانداز ماهر تفنگ
aces U خلبان ماهر و متهور
semi skilled worker U کارگر نیمه ماهر
shot U تیراندازی تیرانداز ماهر
toxophilite U تیرانداز ماهر با تیر و کمان
marksman U تیرانداز ماهر [ارتش و ورزش]
gift of the gab <idiom> U درصحبت کردن ماهر بودن
streetwise U ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
mudder U اسب ماهر در مسیر خیس وگلی
unskilled labor U نیروی کارغیر ماهر غیر متخصص
stickhandler U شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی
digger U پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
orion U منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
roughrider U سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
demolition derby U مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
punter U دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
punters U دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
bunter U توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
Grands Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
duress U در CL نیزمانند حقوق ماهر عمل یاتاسیس حقوقی ناشی از اکراه باطل است
Grand Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
stager U بازیگر
puppeteers U بازیگر
booter U بازیگر
mummer U بازیگر
actors U بازیگر
performing U بازیگر
fielder U بازیگر
player U بازیگر
puppeteer U بازیگر
actor U بازیگر
backman U بازیگر مدافع
headhunter U بازیگر خشن
backup U جانشین بازیگر
ball player U بازیگر با توپ
substituting U بازیگر ذخیره
body checker U بازیگر تنه زن
protagonist U بازیگر عمده
freeing U بازیگر ازاد
substituting U تعویض بازیگر
free U بازیگر ازاد
walk-on U بازیگر فرعی
freed U بازیگر ازاد
numbers U شماره بازیگر
number U شماره بازیگر
wingman U بازیگر گوش
protagonists U بازیگر عمده
substituted U تعویض بازیگر
club player U بازیگر باشگاهی
laxman U بازیگر لاکراس
leading lady or man U بازیگر عمده
third home U بازیگر مهاجم
poloist U بازیگر واترپولو
oddsmaker U بازیگر شاخص
man U بازیگر تیم
player's number U شماره بازیگر
mans U بازیگر تیم
cricketer U بازیگر کریکت
sand bagger U بازیگر گول زن
cricketers U بازیگر کریکت
ride the bench U بازیگر ذخیره
tennist U بازیگر تنیس
homeling U بازیگر خودی
homebrew U بازیگر محلی
come back U بازگشت بازیگر
duffer U بازیگر متوسط
frees U بازیگر ازاد
substituted U بازیگر ذخیره
substitute U تعویض بازیگر
substitute U بازیگر ذخیره
tragedienne U بازیگر تراژدی
extra cover U بازیگر بل گیر
halfback U بازیگر میانی
hatchetman U بازیگر خشن
hattrick U بازیگر سه گله
homebred U بازیگر محلی
second string U بازیگر ذخیره
out- U اخراج بازیگر
sub U تعویض بازیگر
sub U بازیگر ذخیره
send-offs U اخراج بازیگر
skulls U ضربه به سر بازیگر
outside forward U بازیگر گوش
skull U ضربه به سر بازیگر
wingers U بازیگر گوش
subs U تعویض بازیگر
winger U بازیگر گوش
send-off U اخراج بازیگر
send off U اخراج بازیگر
duffers U بازیگر متوسط
dubs U بازیگر ضعیف
dubbed U بازیگر ضعیف
uncovered U بازیگر مهانشده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com