English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cargo checking U بازرسی کردن محمولات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inspection U بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
cargo insurance U بیمه محمولات
post matter U محمولات پستی
break bulk cargo U محمولات تفکیک شده
cargo documentation U ثبت محمولات کشتی
detritus U مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
check U بازرسی کردن
survey U بازرسی کردن
look over something <idiom> U بازرسی کردن
to search after U بازرسی کردن
inspecting U بازرسی کردن
to look over U بازرسی کردن
to browse through U بازرسی کردن
to rummage U بازرسی کردن
inspects U بازرسی کردن
checks U بازرسی کردن
surveys U بازرسی کردن
surveyed U بازرسی کردن
checked U بازرسی کردن
inspected U بازرسی کردن
searches U بازرسی کردن
examine U بازرسی کردن
searched U بازرسی کردن
search U بازرسی کردن
examining U بازرسی کردن
examines U بازرسی کردن
control U بازرسی کردن
searchingly U بازرسی کردن
seach U بازرسی کردن
controls U بازرسی کردن
inspect U بازرسی کردن
controlling U بازرسی کردن
examined U بازرسی کردن
to pick over U بازرسی کردن و برگزیدن
check U امتحان کردن بازرسی
checked U امتحان کردن بازرسی
checks U امتحان کردن بازرسی
espied U جاسوس بودن بازرسی کردن
espying U جاسوس بودن بازرسی کردن
espy U جاسوس بودن بازرسی کردن
espies U جاسوس بودن بازرسی کردن
tests U شهادت گواهی بازرسی کردن
test U شهادت گواهی بازرسی کردن
tested U شهادت گواهی بازرسی کردن
look over U بازرسی کردن صرف نظر کردن
geologize U ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
inspector general U بازرسی بازرسی کل ارتش
interrogates U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
sight U بازرسی کردن رویت کردن
inspects U بازرسی کردن تفتیش کردن
sights U بازرسی کردن رویت کردن
inspecting U بازرسی کردن تفتیش کردن
examined U بازرسی کردن معاینه کردن
examine U بازرسی کردن معاینه کردن
inspected U بازرسی کردن تفتیش کردن
proctor U نظارت کردن بازرسی کردن
examines U بازرسی کردن معاینه کردن
inspect U بازرسی کردن تفتیش کردن
examining U بازرسی کردن معاینه کردن
cargo tie down point U محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
check register U بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
cancel check firing U فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
cargo sling U طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
controls U بازرسی
inspectorship U بازرسی
inspected U بازرسی
perambulation U بازرسی
inspect U بازرسی
inspection U بازرسی
visits U بازرسی
visit U بازرسی
visited U بازرسی
examine U بازرسی
audits U بازرسی
examining U بازرسی
examines U بازرسی
controlling U بازرسی
audited U بازرسی
control U بازرسی
auditing U بازرسی
examined U بازرسی
audit U بازرسی
examen U بازرسی
surveys U بازرسی
inquiry U بازرسی
survey U بازرسی
inspecting U بازرسی
check U بازرسی شد
inspects U بازرسی
visitations U بازرسی
surveyed U بازرسی
examination U بازرسی
examinations U بازرسی
inquiries U بازرسی
controllership U بازرسی
checked U بازرسی شد
cross examination U بازرسی
checks U بازرسی شد
visitation U بازرسی
searches U تکاپو بازرسی
cargo checking U بازرسی بار
identity check U بازرسی شناسنامه
search U تکاپو بازرسی
probes U میله بازرسی
audited U بازرسی رسیدگی
searched U تکاپو بازرسی
investigating committee U کمیته بازرسی
committee of inquiry U کمیته بازرسی
magnetic inspection U بازرسی مغناطیسی
identity control U بازرسی شناسنامه
manholes U اطاقک بازرسی
unverified <adj.> U بازرسی نشده
audits U بازرسی رسیدگی
checkup U بازرسی کلی
check point U نقطه بازرسی
jerque U بازرسی کشتی
martitime survey U بازرسی دریائی
for [your/our] inspection U برای بازرسی
certificate of survey U گواهی بازرسی
auditing U بازرسی رسیدگی
certificate of inspection U گواهی بازرسی
inspection U بازرسی و بازبینی
inquiry documents U اسناد بازرسی
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
searcher warrant U اجازه بازرسی
untested <adj.> U بازرسی نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
inspected U تحقیق بازرسی
board of inspection and survey U سازمان بازرسی
detection U بازیابی بازرسی
inspect U تحقیق بازرسی
examination U بازرسی معاینه
unaudited <adj.> U بازرسی نشده
probe U میله بازرسی
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
survey report U گزارش بازرسی
inspecting U تحقیق بازرسی
scrutineer U بازرسی فنی
vidimus U بازرسی حساب
manhole U اطاقک بازرسی
inspectional U مربوط به بازرسی
inspects U تحقیق بازرسی
audit U بازرسی رسیدگی
examinations U بازرسی معاینه
inspection certificate U گواهی بازرسی
probed U میله بازرسی
searchingly U تکاپو بازرسی
right of visit U حق بازرسی و تفتیش
contractor inspection system U سیستم بازرسی پیمانها
control U بازرسی نظارت جلوگیری
cleared without examination U ترخیص بدون بازرسی
censorial U مبنی بر بازرسی مطبوعات و
domiciliary visit U بازرسی خانه شخص
he was appointed to inspect it U مامور شد ان را بازرسی کند
input control unit U واحد بازرسی ورودی
scrutineering U بازرسی فنی قایق
cwe U ترخیص بدون بازرسی
search warrants U حکم بازرسی و ورود
search warrant U حکم بازرسی و ورود
controlling U بازرسی نظارت جلوگیری
controls U بازرسی نظارت جلوگیری
inspective U وابسته به تفتیش و بازرسی
right of search U حق بازرسی کشتی در دریاها
privateer U فرمانده کشتی بازرسی
check sweeping U بازرسی مین روبی
controllable U قابل ممیزی یا بازرسی
personnel monitoring U بازرسی بدنی از افراد
non destructive inspection U بازرسی غیر مخرب
visitatorial U وابسته به یادارای اختیار بازرسی
tech inspection U بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
inspection gallery U دالان بازرسی گالری بازدید
FBI U مخفف دفتر بازرسی فدرال
helical scanning U بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
location survey U بازرسی در جای اجناس درانبار
g man U نماینده مخصوص دایره بازرسی
weight and balance sheet U برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
visitations U اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
action letter U فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
board of inspection and survey U هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
visitation U اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
checkpoints U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
check-points U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoint U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
target approach point U اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
The reporter was held at the checkpoint for several hours. U خبرنگار چندها ساعت در محل بازرسی معطل شد.
caveat emptor U یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
quadratic quotient search U الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
check firing U فرمان اتش بس موقت برای بازرسی مانع اتش
wheel measurement [ wheel measuring] U بازرسی چرخ [سنجش چرخ]
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com