Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
check sweeping
U
بازرسی مین روبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lapped
U
نوارمین روبی
lap
U
نوارمین روبی
mine sweeping
U
مین روبی
garbage collection
U
زباله روبی
search sweeping
U
مین روبی ازمایشی
check sweeping
U
مین روبی ازمایشی
armed sweep
U
مین روبی مسلحانه
clearing operations
U
عملیات مین روبی
clearance rate
U
نواخت مین روبی
lap course
U
مسیر مین روبی
search sweeping
U
مین روبی مراقبتی
mine clearance
U
مین روبی کردن
antisweep device
U
ضامن ضد مین روبی
bottom sweep
U
مین روبی از کف دریا
inspector general
U
بازرسی بازرسی کل ارتش
swept channel
U
کانال مین روبی شده
path sweeping
U
مین روبی مسیر دریایی
lap course
U
جهت پیشروی نوار مین روبی
attrition sweeping
U
مین روبی ضد عملیات فرسایشی دشمن
armed sweep
U
مین روبی با استفاده از ناوچههای توپدار
precursor sweeping
U
مین روبی قبل از عبور ناوگان
cancel check firing
U
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
inspection
U
بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
exploratory hunting
U
عملیات اکتشافی و خنثی کردن مین یا مین روبی
solenoid sweep
U
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
controls
U
بازرسی
inquiries
U
بازرسی
inquiry
U
بازرسی
examining
U
بازرسی
control
U
بازرسی
examined
U
بازرسی
examine
U
بازرسی
examines
U
بازرسی
examination
U
بازرسی
examinations
U
بازرسی
inspecting
U
بازرسی
inspected
U
بازرسی
inspect
U
بازرسی
controllership
U
بازرسی
cross examination
U
بازرسی
examen
U
بازرسی
inspectorship
U
بازرسی
inspection
U
بازرسی
visits
U
بازرسی
visited
U
بازرسی
visit
U
بازرسی
inspects
U
بازرسی
auditing
U
بازرسی
perambulation
U
بازرسی
checks
U
بازرسی شد
survey
U
بازرسی
surveyed
U
بازرسی
checked
U
بازرسی شد
surveys
U
بازرسی
check
U
بازرسی شد
audit
U
بازرسی
audited
U
بازرسی
audits
U
بازرسی
visitation
U
بازرسی
visitations
U
بازرسی
controlling
U
بازرسی
board of inspection and survey
U
سازمان بازرسی
to rummage
U
بازرسی کردن
to browse through
U
بازرسی کردن
to search after
U
بازرسی کردن
inspection certificate
U
گواهی بازرسی
certificate of survey
U
گواهی بازرسی
cargo checking
U
بازرسی بار
identity check
U
بازرسی شناسنامه
checkup
U
بازرسی کلی
check point
U
نقطه بازرسی
identity control
U
بازرسی شناسنامه
certificate of inspection
U
گواهی بازرسی
inspectional
U
مربوط به بازرسی
jerque
U
بازرسی کشتی
seach
U
بازرسی کردن
committee of inquiry
U
کمیته بازرسی
searcher warrant
U
اجازه بازرسی
survey report
U
گزارش بازرسی
to look over
U
بازرسی کردن
look over something
<idiom>
U
بازرسی کردن
for
[your/our]
inspection
U
برای بازرسی
investigating committee
U
کمیته بازرسی
inquiry documents
U
اسناد بازرسی
scrutineer
U
بازرسی فنی
right of visit
U
حق بازرسی و تفتیش
unverified
<adj.>
U
بازرسی نشده
untested
<adj.>
U
بازرسی نشده
uninspected
<adj.>
U
بازرسی نشده
magnetic inspection
U
بازرسی مغناطیسی
unexamined
<adj.>
U
بازرسی نشده
martitime survey
U
بازرسی دریائی
unevaluated
<adj.>
U
بازرسی نشده
unchecked
<adj.>
U
بازرسی نشده
vidimus
U
بازرسی حساب
unaudited
<adj.>
U
بازرسی نشده
controls
U
بازرسی کردن
manholes
U
اطاقک بازرسی
examination
U
بازرسی معاینه
examinations
U
بازرسی معاینه
detection
U
بازیابی بازرسی
audit
U
بازرسی رسیدگی
inspection
U
بازرسی و بازبینی
search
U
تکاپو بازرسی
search
U
بازرسی کردن
searched
U
تکاپو بازرسی
searched
U
بازرسی کردن
auditing
U
بازرسی رسیدگی
surveys
U
بازرسی کردن
manhole
U
اطاقک بازرسی
audited
U
بازرسی رسیدگی
controlling
U
بازرسی کردن
control
U
بازرسی کردن
checks
U
بازرسی کردن
examined
U
بازرسی کردن
checked
U
بازرسی کردن
examining
U
بازرسی کردن
probe
U
میله بازرسی
probed
U
میله بازرسی
check
U
بازرسی کردن
audits
U
بازرسی رسیدگی
probes
U
میله بازرسی
searches
U
بازرسی کردن
inspecting
U
بازرسی کردن
inspected
U
تحقیق بازرسی
aircraft inspection
U
بازرسی هواپیما
survey
U
بازرسی کردن
inspect
U
بازرسی کردن
inspect
U
تحقیق بازرسی
examines
U
بازرسی کردن
inspected
U
بازرسی کردن
inspecting
U
تحقیق بازرسی
searches
U
تکاپو بازرسی
examine
U
بازرسی کردن
searchingly
U
تکاپو بازرسی
inspects
U
بازرسی کردن
surveyed
U
بازرسی کردن
searchingly
U
بازرسی کردن
inspects
U
تحقیق بازرسی
net sweep
U
مین روبی با استفاده از تور مین جمع کنی با تور
search warrants
U
حکم بازرسی و ورود
to pick over
U
بازرسی کردن و برگزیدن
privateer
U
فرمانده کشتی بازرسی
right of search
U
حق بازرسی کشتی در دریاها
check
U
امتحان کردن بازرسی
checked
U
امتحان کردن بازرسی
search warrant
U
حکم بازرسی و ورود
cargo checking
U
بازرسی کردن محمولات
checks
U
امتحان کردن بازرسی
scrutineering
U
بازرسی فنی قایق
inspective
U
وابسته به تفتیش و بازرسی
he was appointed to inspect it
U
مامور شد ان را بازرسی کند
input control unit
U
واحد بازرسی ورودی
controlling
U
بازرسی نظارت جلوگیری
domiciliary visit
U
بازرسی خانه شخص
controllable
U
قابل ممیزی یا بازرسی
contractor inspection system
U
سیستم بازرسی پیمانها
censorial
U
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
cleared without examination
U
ترخیص بدون بازرسی
control
U
بازرسی نظارت جلوگیری
non destructive inspection
U
بازرسی غیر مخرب
controls
U
بازرسی نظارت جلوگیری
personnel monitoring
U
بازرسی بدنی از افراد
cwe
U
ترخیص بدون بازرسی
FBI
U
مخفف دفتر بازرسی فدرال
espy
U
جاسوس بودن بازرسی کردن
espies
U
جاسوس بودن بازرسی کردن
visitatorial
U
وابسته به یادارای اختیار بازرسی
espying
U
جاسوس بودن بازرسی کردن
g man
U
نماینده مخصوص دایره بازرسی
inspection gallery
U
دالان بازرسی گالری بازدید
location survey
U
بازرسی در جای اجناس درانبار
tests
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
tested
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
helical scanning
U
بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
test
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
espied
U
جاسوس بودن بازرسی کردن
tech inspection
U
بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
weight and balance sheet
U
برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
geologize
U
ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
borescope
U
ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
board of inspection and survey
U
هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
visitation
U
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
visitations
U
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
action letter
U
فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
interrogated
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
target approach point
U
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
checkpoints
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
check-points
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoint
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
The reporter was held at the checkpoint for several hours.
U
خبرنگار چندها ساعت در محل بازرسی معطل شد.
interrogates
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
antisweep mine
U
مین ضد مین روبی
caveat emptor
U
یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
quadratic quotient search
U
الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com