Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
annual general inspection
U
بازدید عمومی سالیانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
annual general meeting
U
مجمع عمومی سالیانه
physical inspection
U
بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
annually
U
سالیانه
yearly
U
سالیانه
annual
U
سالیانه
annuals
U
سالیانه
annum
U
سالیانه
year to year fluctuation
U
نوسانات سالیانه
anniversaries
U
سوگواری سالیانه
growth ring
U
دایره سالیانه
annual payment
U
قسط سالیانه
yearly instalmernts
U
اقساط سالیانه
p.a
U
مخفف سالیانه
anniversary
U
سوگواری سالیانه
per annum
U
هر سالی سالیانه
annuallyy
U
هر ساله سالیانه
annual report
U
گزارش سالیانه
annual payment
U
پرداخت سالیانه
annuity
U
مستمری سالیانه
annual training
U
اموزش سالیانه
yearly allowance
U
مقرری سالیانه
annual precipitation
U
بارندگی سالیانه
octingentenary or octocen
U
هشتصدمین جشن سالیانه
anniversaries
U
جشن سالیانه عروسی
miaasl
U
کتاب نماز سالیانه
annuality factor
U
ضریب مستمر سالیانه
annuitant
U
گیرنده مستمری سالیانه
anniversary
U
جشن سالیانه عروسی
annual payment factor
U
ضریب بازپرداخت سالیانه
annals
U
وقایع سالیانه سالنامه
mass book
U
کتاب نماز سالیانه
quinquagenary
U
پنجاهمین جشن سالیانه
annual food plan
U
برنامه غذایی سالیانه
annuity
U
حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
rentlen
U
دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
peter penny
U
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
quater cent nary
U
جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
parentalia
U
جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
annual average score
U
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
peter pence
U
زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
to settle an a
U
برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
wet year
U
سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
encaenia
U
جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
national educational computing conferenc
U
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
isothermal line
U
خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
withholding taxes
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
isotherm
U
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
withholding tax
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
special degration
U
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
visited
U
بازدید
visits
U
بازدید
visit
U
بازدید
surveying
U
بازدید
examined
U
بازدید
examines
U
بازدید
reviews
U
بازدید
control
U
بازدید
inspection
U
بازدید
revision
U
بازدید
reviewal
U
بازدید
examining
U
بازدید
revisions
U
بازدید
review
U
بازدید
reviewing
U
بازدید
controls
U
بازدید
controlling
U
بازدید
examine
U
بازدید
reviewed
U
بازدید
man hole
U
چاهک بازدید
spot checks
U
بازدید در محل
reconnoitered
U
بازدید کردن
location survey
U
بازدید در محل
spot check
U
بازدید در محل
inspection well
U
چاه بازدید
certificate of survey
U
گواهی بازدید
inspection shaft
U
میله بازدید
to return a visit
U
بازدید کردن
personnel monitoring
U
بازدید پرسنلی
boarding visit
U
بازدید پس دادن
boarding call
U
دعوت به بازدید
boarding call
U
بازدید رسمی
see over
U
بازدید کردن
reconnoiter
U
بازدید کردن
barrier inspection
U
بازدید ازموانع
reconnoitering
U
بازدید کردن
visitors
U
بازدید کننده
reconnoitred
U
بازدید کردن
reconnoitring
U
بازدید کردن
revisits
U
بازدید کردن
visitor
U
بازدید کننده
survey
U
بازدید کردن
revisiting
U
بازدید کردن
revisited
U
بازدید کردن
surveyed
U
بازدید کردن
reconnoitres
U
بازدید کردن
surveys
U
بازدید کردن
reconnoitre
U
بازدید کردن
inspection
U
بازدید معاینه
visits
U
بازدید دیدار
visited
U
بازدید دیدار
inspection gallery
U
دالان بازدید
home visit
U
بازدید خانواده
reconnoiters
U
بازدید کردن
examining
U
بازدید کردن
revisit
U
بازدید کردن
destination inspection
U
بازدید در مقصد
examines
U
بازدید کردن
examined
U
بازدید کردن
examine
U
بازدید کردن
visit
U
بازدید دیدار
reconnaissance
U
بازدید مقدماتی اکتشاف
official visit
U
بازدید رسمی فرمانده
man hole
U
دهانه بازدید ادم رو
before flight inspection
U
بازدید قبل از پرواز
reviews
U
بازدید انتقاد کردن
reviewing
U
بازدید انتقاد کردن
reviewed
U
بازدید انتقاد کردن
review
U
بازدید انتقاد کردن
survey
U
بررسی کردن بازدید
to revisit an issue
U
مسئله ای را بازدید کردن
afterflight inspection
U
بازدید بعد از پرواز
to revisit the situation
U
وضعیتی را بازدید کردن
to rehash something
U
وضعیتی را بازدید کردن
visitors from abroad
U
بازدید کنندگان خارجی
barrier inspection
U
بازدید کنار جاده
surveyed
U
بررسی کردن بازدید
monitor
U
بازدید کار دستگاه
drop by
<idiom>
U
بازدید از کسی با جایی
monitored
U
بازدید کار دستگاه
monitors
U
بازدید کار دستگاه
check out equipment
U
وسایل بازدید محل
visit of courtesy
U
بازدید رسمی نظامی
surveys
U
بررسی کردن بازدید
perambulation
U
دور زنی بازدید
refers
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
man hole
U
دریچه بازدید سوراخ ادم رو
step in
U
بازدید مختصر وکوتاهی کردن
inspection gallery
U
دالان بازرسی گالری بازدید
visit and search
U
بازدید و تجسس کردن ناو
referred
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
refer
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
to revisit something
U
بازدید کردن چیزی
[مجازی]
gam
U
گرد امدن بازدید کردن
to revisit a subject of research
U
سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
check off list
U
برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
muster roll
U
دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
to revisit a criminal case
[judicial proceedings]
U
یک پرونده جنایی
[رسیدگی قضائی]
را بازدید کردن
saints
U
نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
saint
U
نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
quingentenary
U
پانصدمین سال گردش پانصدمین جشن سالیانه
anniversary
U
مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
anniversaries
U
مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
wedding day
U
روز عروسی جشن سالیانه عروسی
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
almanacks
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
overhauled
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
the public voice
U
عمومی
overt
U
عمومی
outline
U
خط عمومی
ecumenic
U
عمومی
commonest
U
عمومی
commonest
U
:عمومی
wide
U
عمومی
wider
U
عمومی
widest
U
عمومی
generals
U
عمومی
popular
U
عمومی
commoners
U
:عمومی
general
U
عمومی
commoners
U
عمومی
generic
U
عمومی
outlined
U
خط عمومی
public
U
عمومی
rife
U
عمومی
hackneyed
U
عمومی
universal
U
عمومی
general porpose
U
عمومی
outlining
U
خط عمومی
outlines
U
خط عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com