English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
offshore winds U بادخشکی بادهای دور از ساحل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement U عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore U روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore U بطرف ساحل جلو ساحل
oenanthic U بادهای
vinaceous U بادهای
roaring forties U بادهای چهلگان
monsoon U بادهای موسمی
monsoons U بادهای موسمی
offshore winds U بادهای غیرساحلی
trade winds U بادهای تجارتی
low level winds U بادهای سطحی
equinoctials U بادهای استوائی
polar winds U بادهای قطبی
roaring forties U منطقه بادهای غربی
fruity wine U بادهای که مزه انگوربدهد
low level winds U بادهای نزدیک سطح زمین
to crush a cup of wine U جام بادهای رانوشیدن یاسرکشیدن
invination U امیختگی خون عیسی در بادهای که در عشاربانی مینوشند
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
beached U ساحل
banks U ساحل
beaches U ساحل
beach U ساحل
coasts U ساحل
coast U ساحل
brae U ساحل
causey U ساحل
bank U ساحل
rivage U ساحل
shores U ساحل
sea shore U ساحل
ashore U به ساحل
littoral U ساحل
landside U ساحل
shore U ساحل
back beach U ساحل جزرو مد
attack group U گروه تک به ساحل
on shore U روی ساحل
riparian U ساحل رودخانه زی
seacoast U ساحل دریا
beaches U ساحل شنی
shore duty U خدمت ساحل
sea coast U ساحل دریا
river line U خط ساحل رودخانه
beaches U زدن به ساحل
backshore U ساحل جزرو مد
backshore beach U ساحل جزرو مد
bank protection U ساحل داری
land combat U نبرد در ساحل
low lander U ساحل نشین
coral reef U ساحل مرجانی
coastwise U درطول ساحل
coastwards U درامتداد ساحل
coastwards U بطرف ساحل
coastward U درامتداد ساحل
coastward U بطرف ساحل
coast guardsman U ساحل بان
near shore U نزدیک به ساحل
beach party U تیم ساحل
basegram U پیام از ساحل
bankside U شیب ساحل
bank revetment U پوشش ساحل
stethe U ساحل رودخانه
hard beach U ساحل مستحکم
beached U ساحل شنی
beached U زدن به ساحل
in- U نزدیک ساحل
offshore U از جانب ساحل
river banks U ساحل رودخانه
river bank U ساحل رودخانه
onshore U واقع در ساحل
inshore U به طرف ساحل
offshore U دور از ساحل
shores U ساحل دریا
shores U کرانه ساحل
shore U ساحل دریا
in U نزدیک ساحل
shore U کرانه ساحل
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
seashore U ساحل دریا
sandbank U ساحل شنی
seashores U ساحل دریا
sandbanks U ساحل شنی
beach U زدن به ساحل
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
beach U ساحل شنی
ashore U بکنار بطرف ساحل
Ivory Coast U کشور ساحل عاج
lee shore U ساحل در معرض باد
retracts U دور شدن از ساحل
retract U دور شدن از ساحل
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
landing beach U ساحل پیاده شدن
put out U از ساحل عازم شدن
retracted U دور شدن از ساحل
retracting U دور شدن از ساحل
waterside U متعلق به کناردریا ساحل
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
shoring U پیاده شدن در ساحل
bar U خور پیشرفتگی اب به ساحل
bars U خور پیشرفتگی اب به ساحل
shelf U سراشیب ساحل دریا
seebreeze U باد از دریا به ساحل
hinterland U زمین پشت ساحل
roadstead U لنگرگاه دور از ساحل
riverain U ساکن ساحل رودخانه
hinterlands U زمین پشت ساحل
inside U موج نزدیک ساحل
insides U موج نزدیک ساحل
coast in point U نقطه ورود به ساحل
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
bank line U نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bank angle U زاویه شیب ساحل
bank U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
banks U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
coasting U کشتی رانی در طول ساحل
surf cast U قلاب اندازی از ساحل در موج
skate boat U قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
shore break U موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
cay U ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
to wash something ashore U بکنار ساحل شستن چیزی
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
to wash something up U بکنار ساحل شستن چیزی
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
foreshores U لبه جلوی ساحل دریا
foreshore U لبه جلوی ساحل دریا
point break U موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
liberty man U ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
barrier reef U صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
straight off U مستقیما درجلو موج روبه ساحل
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
alighting area U نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landings U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
council of entent U ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
coast in point U نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
soup U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
wharves U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
soups U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
dune U خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
approach line U خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
wharfs U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
landing party U گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
wharf U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
jolly boat U قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
camp-shedding U [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
hard-up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
hard up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
bollards U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
scylla U صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
mooring penant U طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
touchdowns U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
touchdown U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
cabotage U کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
left slide U حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
catch U مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
hard beach U قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
piloting U ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
cabotage U کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
riverain U کرانه نشین ساحل نشین
riverine U داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
coastal convoy U ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com