English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flop U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mflops U اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
parallels U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
gigaflop U یک هزار میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
floating U عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
DX U پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
measure U روش محاسبه اندازه یا کمیت
computing U سرعت محاسبه یک کامپیوتر
unary operation U عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
computes U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
compute U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computed U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
floating U UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
expansion U افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
arithmetic logic unit U بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
routinely U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routines U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routine U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
million instructions per second U اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
alu U Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
kilos U هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilo U هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
fixed point notation = U نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
mini U کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
number cruncher U یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
noisy mode U سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
kilos U اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
Kbps U اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه ارسال میکند
kilo U اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
automonitor U ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
input U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
mode U عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
modes U عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
algebra U استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
mflops U یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
decimal number system U سیستم اعداد اعشاری
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
slide rules U خط کش محاسبه
slide rule U خط کش محاسبه
predictions U محاسبه
prediction U محاسبه
computation U محاسبه
analysis U محاسبه
computing U محاسبه
calculation U محاسبه
computations U محاسبه
power meter U دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
computed U محاسبه کردن
unit of account U واحد محاسبه
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
calculated field U فیلد محاسبه
computes U محاسبه کردن
cam calculation U محاسبه کرو
account U محاسبه نمودن
uncomputable U محاسبه ناپذیر
calculation sheet U برگ محاسبه
arithmetic unit U واحد محاسبه
compute U محاسبه کردن
calculating machine U ماشین محاسبه
calk U محاسبه کردن
approximation U محاسبه ملایم
calculating factor U ضریب محاسبه
approximations U محاسبه ملایم
predicted U محاسبه شده
engineer's scale U خط کش محاسبه مهندسی
miscalculations U محاسبه اشتباه
miscalculation U محاسبه اشتباه
computations U نتیجه محاسبه
computational U اشتباه در محاسبه
design load U بارمبنای محاسبه
accounting price U قیمت محاسبه
computational U مربوط به یک محاسبه
computable U محاسبه پذیر
dyscalculia U محاسبه پریشی
computation U نتیجه محاسبه
designs U طرح و محاسبه
design U طرح و محاسبه
recalculation U تجدید محاسبه
computability U قابلیت محاسبه
double counting U محاسبه مضاعف
fixed point notation = U قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
minicomputer U کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
biased U ارزش توان در یک عدد اعشاری
computable function U تابع محاسبه پذیر
manual recalculation U محاسبه مجدد دستی
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
computed price U قیمت محاسبه شده
incomputable U غیر قابل محاسبه
computation U نتیجه شمارش محاسبه
load adjuster U خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
reculaulation order U تنظیم محاسبه مجدد
row wise recalculation U محاسبه مجدد سطری
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
recalculation method U روش محاسبه عدد
integral calculus U محاسبه انتگرال [ریاضی]
evaluate U محاسبه یک مقدار یا کمیت
natural recalculation U محاسبه مجدد طبیعی
column wise recalculation U محاسبه مجدد ستونی
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
tallying U محاسبه چوب خط زدن
optimal recalculation U محاسبه مجدد بهینه
automatic recalculation U محاسبه مجدد خودکار
predicted U از قبل محاسبه شده
calculated altitude U ارتفاع محاسبه شده
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
tallied U محاسبه چوب خط زدن
evaluates U محاسبه یک مقدار یا کمیت
tally U محاسبه چوب خط زدن
tallies U محاسبه چوب خط زدن
evaluating U محاسبه یک مقدار یا کمیت
computations U نتیجه شمارش محاسبه
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
ration factor U ضریب محاسبه جیره
evaluated U محاسبه یک مقدار یا کمیت
constant U ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constants U ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
algorithm U محاسبه عددی حساب رقومی
box U مربع روی ورقه محاسبه
boxes U مربع روی ورقه محاسبه
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
algorithms U محاسبه عددی حساب رقومی
computable U آنچه قابل محاسبه است
long run period U دوران محاسبه بلند مدت
basis of freight U پایه محاسبه هزینه حمل
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
strategically <adv.> U طرح ریزی [محاسبه] شده
evaluations U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
evaluation U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
design for flexture and shear U طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
floating point basic U نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
supervisors U ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
supervisor U ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
basket purchase U خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
interpolations U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolation U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
scaling law U ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
margin U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margins U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
floppy disks U ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy U ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy discs U ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppies U ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy disk U ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
reboot U بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
freight tonne U فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
fittest U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fit U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
relative U پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
fits U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
brake mean effective pressure U مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
unliquidated damages U خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
liquidated damages U خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
leave year U سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
keystroke U شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
design maximum weight U حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
backwards U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
applesoft basic U نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
MIP mapping U روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
interference U محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
volt ampere meter U دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
geometry processing U فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
g flops U یک بیلیون عملیات ممیز شناوردر یک ثانیه
megaflop U یک میلیون عملیات ممیزشناور در ثانیه مگافلاپ
binary coded decimal U سیستم کدگذاری در کامپیوترکه در ان همه ارقام دهدهی توسط گروه 4 تائی از 0 و 1ها نمایش داده میشود اعداد اعشاری با کد دودوئی
heaps U مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculate U فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculates U فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heap U مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaping U مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculated U فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
NIC U تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com