Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
convert
U
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converted
U
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converting
U
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converts
U
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spiller
U
انداختن تمام میلههای بولینگ با
pick a cherry
U
ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
foundation
U
انداختن تمام میلههای بولینگ در دور نهم
mixers
U
انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
mixer
U
انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
blows
U
ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
blow
U
ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
worcester
U
باقی گذاشتن تمام میله هابجز میلههای 1 و 5 بولینگ
counted
U
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting
U
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counts
U
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
count
U
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
dead mark
U
انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
open frame
U
هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
split
U
میلههای باقیمانده
christmass tree
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
pockets
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
maples
U
میلههای بولینگ
setup
U
وضع قرارگرفتن میلههای بولینگ
pin deck
U
قسمت زیر میلههای بولینگ
hig low jack
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
half worcester
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
dead wood
U
میلههای افتاده بولینگ که درجا می ماند
double pinochle
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
big four
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
bedpost
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
pocket split
U
باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
golden gate
U
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
buckets
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
baby split
U
وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
fills
U
تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
fill
U
تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
pinspotter
U
وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
pinsetter
U
وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
pumpkin
U
پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
pumpkins
U
پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
wood
U
چوب گلف با دسته دراز و سرچوبی میلههای بولینگ
pits
U
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pit
U
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pinfall
U
تعداد میلههای افتاده با یک گوی بولینگ ضربه فنی کشتی
counting
U
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counts
U
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
count
U
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counted
U
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
spread eagle
U
سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
spot bowler
U
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
big ball
U
ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
light hit
U
ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را نمیاندازد
carries
U
انداختن یک یا دو میله بولینگ
carried
U
انداختن یک یا دو میله بولینگ
carrying
U
انداختن یک یا دو میله بولینگ
carry
U
انداختن یک یا دو میله بولینگ
spared
U
انداختن هر 01 میله بولینگ بادو پرتاب
spare
U
انداختن هر 01 میله بولینگ بادو پرتاب
sweepers
U
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweeper
U
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
long residue
U
باقیمانده
relict
U
باقیمانده
rests
U
باقیمانده
residue
U
باقیمانده
rest
U
باقیمانده
remaining
U
باقیمانده
residuum
U
باقیمانده
reminders
U
باقیمانده
reminder
U
باقیمانده
loose end
U
باقیمانده
loose ends
U
باقیمانده
remainder
U
باقیمانده
residues
U
باقیمانده
residual
U
باقیمانده
leavings
U
باقیمانده
terminated
U
تمام شدن تمام کردن
terminate
U
تمام شدن تمام کردن
terminates
U
تمام شدن تمام کردن
well-preserved
U
خوب باقیمانده
reliquix
U
اثار باقیمانده
residual drawdowm
U
افت باقیمانده
residual unemployment
U
بیکاری باقیمانده
residue of the state
U
باقیمانده ترکه
residual volume
U
حجم باقیمانده
residual variable
U
متغیر باقیمانده
remainder of the period
U
باقیمانده مدت
residual term
U
جمله باقیمانده
distillation residue
U
باقیمانده تقطیر
balance of the amount
U
باقیمانده مبلغ
odds and ends
U
چیز باقیمانده
fragment
U
قطعه باقیمانده
fragmenting
U
قطعه باقیمانده
fragments
U
قطعه باقیمانده
survivor
U
باقیمانده بازمانده
ort
U
باقیمانده غذا
surviving dependent
U
فرد باقیمانده
reliquaries
U
محفظه عتیقه باقیمانده
remain
U
مانده اثر باقیمانده
residuary legatee
U
باقیمانده ماترک پس از تقسیم
remained
U
مانده اثر باقیمانده
land tail
U
باقیمانده زمینی یکان
reliquary
U
محفظه عتیقه باقیمانده
functional residual capacity
U
فرفیت باقیمانده عملی
gleaning
U
خده خوشههای باقیمانده پس از
sum of squares of residual
U
مجموع مربعات باقیمانده
subsidiary
U
باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiaries
U
باقیمانده در محل برای حفافت
oddment
U
تکه و پاره چیز باقیمانده
bring down
U
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
connections
U
میلههای رابط
net posts
U
میلههای تور
picket fence
U
جاگذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
parallel bars
U
میلههای پارالل
grates
U
میلههای اهنی
leaving
U
میلههای جامانده
seal bars
U
میلههای اب بندی
four horsemen
U
جا گذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
grate
U
میلههای اهنی
grated
U
میلههای اهنی
leave
U
میلههای جامانده
rods of corti
U
میلههای کورتی
after image
[آثار باقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی]
seat bars
U
میلههای تکیه گاه
bacillar
U
بشکل میلههای کوچک
bacillary
U
بشکل میلههای کوچک
grate
U
پنجره میلههای اهخنی
stanchion
U
میلههای عمودی ناو
driving bit
U
هویزه میلههای اسب
grates
U
پنجره میلههای اهخنی
grated
U
پنجره میلههای اهخنی
cross barred
U
دارای میلههای عرضی
blowdown
U
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
gridiron
U
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
end
U
میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
ended
U
میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
ends
U
میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
wicketkeeper
U
توپگیر مدافع میلههای کریکت
handing
U
میلههای تسخیرشده حریف در پایان
hand
U
میلههای تسخیرشده حریف در پایان
stay behind
U
باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
traces
U
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
trace
U
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traced
U
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
bye hole
U
سوراخهای باقیمانده پس ازمعلوم شدن نتیجه مسابقه گلف
studs
U
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
throw out
U
سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
sour apple
U
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
square out
U
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
horrifying
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard
U
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifies
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping
U
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
take guard
U
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
grids
U
بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
grid
U
بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
par in
U
پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
remanence
U
چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
lanternpinion
U
چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
curled
U
بولینگ روی یخ
curl
U
بولینگ روی یخ
bowling
U
بازی بولینگ
curls
U
بولینگ روی یخ
bowl
U
بازی بولینگ
bowling alleys
U
تالار بولینگ
bowls
U
بازی بولینگ
bowling alley
U
تالار بولینگ
bocci
U
بولینگ ایتالیایی
vortex trail
U
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
what state
U
در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
chopsticks
U
میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
sashes
U
قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
columnar
U
گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند
sash
U
قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
bar graph
U
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
candlepin
U
میله باریک بولینگ
mother-in-law
U
میله شماره 7 بولینگ
ball return
U
بازگشت گوی بولینگ
tenpin
U
بازی بولینگ ده میلهای
nine pins
U
نوعی بولینگ قدیمی
dead
U
گوی بولینگ ضعیف
kingpin
U
میله شماره 5 بولینگ
skittle
U
میله چوبی بولینگ
lawn bowling
U
بولینگ روی چمن
bowling bag
U
ساک بازیگر بولینگ
headpin
U
میله شماره 1 بولینگ
kingpin
U
میله بازی بولینگ
dutchman
U
بازیگر بولینگ هلندی
director
U
سرپرست تیم بولینگ
directors
U
سرپرست تیم بولینگ
mothers-in-law
U
میله شماره 7 بولینگ
histogram
U
گرافی که روی آن مقادیر به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده می شوند
crankpin
U
قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
screw picket
U
میلهای که سر ان پیچی شکل باشد میلههای پیچ دار پایه سیم خاردار
bar chart
U
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده شده اند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com