Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
boarding school
U
اموزشگاه شبانه روزی
boarding schools
U
اموزشگاه شبانه روزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parlour boarder
U
شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
to live en pension
U
شبانه روزی شدن درمهمانخانه شبانه روزی زندگی کردن
night schools
U
اموزشگاه شبانه
night school
U
اموزشگاه شبانه
circadian
U
شبانه روزی
hostels
U
شبانه روزی
hostel
U
شبانه روزی
hostelry
U
شبانه روزی
round-the-clock
شبانه روزی
quotidian
U
شبانه روزی
boarder
U
شاگرد شبانه روزی
boarders
U
شاگرد شبانه روزی
circadian rythm
U
ریتم شبانه روزی
hosteler
U
مقیم شبانه روزی
boarding
U
مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
public school
U
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
juniorate
U
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
youth hostels
U
شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
youth hostel
U
شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
black out
U
حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
it occurs twice a day
U
روزی دوبار رخ میدهد روزی دوبار اتفاق میافتد
night vision
U
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
schools
U
اموزشگاه
almamater
U
اموزشگاه
school
U
اموزشگاه
education center
U
اموزشگاه
duily bread
U
روزی
some day
U
یک روزی
someday
U
روزی
some time or other
U
یک روزی
daily bread
U
روزی
some d.
U
یک روزی
some day
U
روزی
once upon a time
U
روزی
per diem
U
روزی
per day
U
روزی
dominie
U
رئیس اموزشگاه
foundation school
U
اموزشگاه موقوف
vocational school
U
اموزشگاه حرفهای
principal of a school
U
مدیر اموزشگاه
school report
U
گزارش اموزشگاه
dogo
U
اموزشگاه جودو
interscholastic competition
U
مسابقه اموزشگاه ها
nongraded school
U
اموزشگاه بی دانشپایه
special school
U
اموزشگاه استثنایی
technical school
U
اموزشگاه فنی
hedge school
U
اموزشگاه پست
head master
U
مدیر اموزشگاه
training school
U
اموزشگاه حرفهای
parochial school
U
اموزشگاه کلیسایی
private schools
U
اموزشگاه خصوصی
truant
U
از اموزشگاه گریززدن
schoolmistress
U
مدیره اموزشگاه
comprehensive school
U
اموزشگاه جامع
comprehensive schools
U
اموزشگاه جامع
private school
U
اموزشگاه خصوصی
preparatory school
U
اموزشگاه امادگی
truants
U
از اموزشگاه گریززدن
schoolmistresses
U
مدیره اموزشگاه
preparatory schools
U
اموزشگاه امادگی
academies
U
دانشگاه اموزشگاه
semidiurnal
U
کشندنیم روزی
on a given day
U
در روزی معین
perdiem
U
بقرار روزی
one spoonful a day
U
روزی یک قاشق
a few days
U
چند روزی
lockups
U
تعطیل کردن اموزشگاه
school fee
U
ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school pence
U
پول هفتگی اموزشگاه
lockup
U
تعطیل کردن اموزشگاه
school slang
U
اصطلاح ویژه اموزشگاه
schoolhouses
U
ساختمان یاعمارت اموزشگاه
conservatoire
U
اموزشگاه هنرهای زیبا
school
U
پیروان یک مکتب اموزشگاه
schools
U
پیروان یک مکتب اموزشگاه
schoolhouse
U
ساختمان یاعمارت اموزشگاه
manege
U
اموزشگاه اسب سواری
since the outbreak of the war
U
از روزی که جنگ در گرفت
two table spoonful a day
U
روزی دو قاشق سوپخوری
semidiurnal
U
جذر و مد نیم روزی
hand to mouth
U
محتاج گنجشک روزی
hand-to-mouth
U
محتاج گنجشک روزی
de die in diem
U
از روزی به روز دیگر
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
interscholastic
U
واقع شونده درمیان اموزشگاه ها
to play the truant
U
از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
I will be staying a few days
U
من میخواهم چند روزی بمانم.
it a day
U
روزی یک فنجان چای خوری
drizzly day
U
روزی که باران سیرمی بارد
ragged school
U
اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
nocturnal
U
شبانه
nocturnally
U
شبانه
nightly
U
شبانه
full timer
U
بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
school doctor
U
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
If things changer one day then …
U
اگر روزی ورق برگردد آنوقت ...
night and day
U
شبانه روز
d. and night
U
شبانه روز
overnight
U
در مدت یک شب شبانه
nightlife
U
تفریحات شبانه
cracksman
U
دزد شبانه
nocturnal
U
نمایش شبانه
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
night landing
U
فرود شبانه
vespertinal
U
شبانه عشایی
night order
U
دستورات شبانه
night operations
U
عملیات شبانه
night interception
U
کمین شبانه
night interception
U
رهگیری شبانه
moonshiner
U
قاچاقچی شبانه
burglarized
U
شبانه دزدیدن
burglarizing
U
شبانه دزدیدن
night order
U
دستور شبانه
burglarize
U
شبانه دزدیدن
pavor nocturnus
U
وحشت شبانه
he went by night
U
شبانه رفت
burglarizes
U
شبانه دزدیدن
nocturnal prayer
U
نماز شبانه
nighttide
U
جزر و مد شبانه
mixed school
U
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
prefectoral
U
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
brown major
U
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
dies non
U
روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
red letter day
<idiom>
U
روزی که به علت واقعهای روز تاریخی است
I areraged six hours a day.
روی هم رفته روزی شش ساعت کار کردم.
night
U
شب هنگام برنامه شبانه
nightlife
U
شرکت در تفریحات شبانه
first post
U
شیپور خبر شبانه
floorshow
U
نمایش باشگاههای شبانه
schoolwork
U
تکلیف شبانه دانشجو
nights
U
شب هنگام برنامه شبانه
watch and ward
U
حق نگهبانی روزانه و شبانه
night interception
U
استراق سمع شبانه
nocturn
U
سحر خوانی شبانه
battle lights
U
چراغ خاموشی شبانه
moonlight fliting
U
اسباب کشی شبانه
infrared viewer
U
دوربین دیدبانی شبانه
rushee
U
دانشجوی داوطلب شرکت درشبانه روزی پسرانه ودخترانه
witch moth
U
پروانه بید شبانه شب پره
night cap
U
گشتی رزمی هوایی شبانه
friars lantern
U
روشنایی شبانه بر روی باطلاق
se'nnight
U
یکهفته هفت شبانه روز
sennight
U
یکهفته هفت شبانه روز
night line
U
ریسمان ماهی گیری شبانه
whippoorwill
U
مرغ شبانه پشه خوارمشرق امریکا
starlight scope
U
دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
night clothes
U
لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
honky tonk
U
محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
this day six months
U
شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work!
U
من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
serenades
U
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenaded
U
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenade
U
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading
U
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
flag day
U
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
cover charge
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
brown minor
U
براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
One day I want to have a horse of my very own.
U
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
what day of the week is it?
U
امروز چند شنبه است امروزچه روزی است
ignisfatuus
U
روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
vigils
U
گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
vigil
U
گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
to fly with the owl
U
کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
dead hours
U
ساعات خاموشی در شب ساعات خاموشی شبانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com