Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
back up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back-up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drag bunt
U
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
addresses
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addressed
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
triple threat
U
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
to run for the bus
U
برای گرفتن اتوبوس دویدن
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
run-up
[start-up]
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
fit to work
U
اماده برای کارکردن
ready to die
U
اماده برای مرگ
prompt to go
U
اماده برای رفتن
on offer
U
اماده برای فروش
to fit with
U
اماده کردن برای
he was prone to mischief
U
برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
attention
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
attentions
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
batted
U
گل اماده برای کوزه گری
to stand in the gap
U
برای دفاع اماده بودن
to keep ome's powder dry
U
برای هر رویدادی اماده بودن
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
attack on preparation
U
شمشیرباز اماده برای حمله
cover
U
اماده برای برگرداندن توپ
to prepare for war
U
برای جنگ اماده شدن
mission ready
U
هواپیمای اماده برای پرواز
covers
U
اماده برای برگرداندن توپ
coverings
U
اماده برای برگرداندن توپ
bats
U
گل اماده برای کوزه گری
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
bat
U
گل اماده برای کوزه گری
up and running
U
اماده برای عملیات کامل
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
coverings
U
اماده شدن برای دریافت توپ
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
herbescent
U
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
finished product
U
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
platform load
U
بار اماده برای بارریزی هوایی
cover
U
اماده شدن برای دریافت توپ
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
covers
U
اماده شدن برای دریافت توپ
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
hypnotizable
U
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
tropicalization
U
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
repertoire
U
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
to the manner born
U
فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
clutch start
U
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
grooms
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
groom
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
sawhorse
U
نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
aircraft turn around
U
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
lime paste
U
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
it is insusceptible of change
U
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
turnkey
U
سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
reaction time
U
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
crammer
U
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
sedans
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedan
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
turnkey system
U
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
putts
U
ضربه برای انداختن به سوراخ
putted
U
ضربه برای انداختن به سوراخ
kickable
U
اسان برای ضربه زدن با پا
putt
U
ضربه برای انداختن به سوراخ
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
address
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
blast
U
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blasts
U
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
rugby point
U
3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
approach
U
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
break shot
U
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
approached
U
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
in distance
U
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
forcing
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
approaches
U
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
stop and go
U
پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
webbing
U
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
in the event of
U
درصورت
scalper
U
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
chopped
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chop
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
failings
U
درصورت کوتاهی از
failing
U
درصورت کوتاهی از
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
quick kick
U
کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
lay up
U
ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
doubled up
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
gash
U
جای زخم درصورت
on the surface
U
درصورت فاهر از بیرون
gashing
U
جای زخم درصورت
gashes
U
جای زخم درصورت
blackhead
U
جوش کوچک درصورت
blackheads
U
جوش کوچک درصورت
gashed
U
جای زخم درصورت
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
teeing
U
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed
U
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee
U
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees
U
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
statitizing
U
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
overstriking
U
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
subject to being unsold
U
فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
also eligible
U
اسبی که درصورت حذف یک اسب دیگر میتواند جای انرابگیرد
away
U
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
privileged
U
مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
indian check
U
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
buyer's option to duble
U
خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
ramp alert
U
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
seller's option to duble
U
خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
replication
U
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
imperialism
U
استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
warning order
U
دستور اماده باش اعلام اماده باش
war crimes
U
اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
voter
U
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters
U
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
laager
U
هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
races
U
دویدن
Running
<adj.>
U
دویدن
to run through
U
دویدن
raced
U
دویدن
doubled up
U
دویدن
race
U
دویدن
doubled
U
دویدن
runs
U
دویدن
run
U
دویدن
double
U
دویدن
contra preferentum rule
U
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
tracks
U
مسابقه دویدن
outrun
U
در دویدن جلوافتادن
leap
U
جستن دویدن
leaped
U
جستن دویدن
cursorial
U
مستعد دویدن
scuttles
U
بسرعت دویدن
on the go
<idiom>
U
مشغول دویدن
tracked
U
مسابقه دویدن
track
U
مسابقه دویدن
run for it
<idiom>
U
به ضرب دویدن
trig
U
تر وتمیز دویدن
re-ran
U
دوباره دویدن
scuttling
U
بسرعت دویدن
re-run
U
دوباره دویدن
re-running
U
دوباره دویدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com