English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
leverage U نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
allotropy U استعداد تغییر و تبدیل
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
edited U اماده چاپ کردن تغییر دادن
edit U اماده چاپ کردن تغییر دادن
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
stenotopic U دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
variable U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
nonlinear U مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
variables U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
hysteresis U تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
that in nothing to me U برای من اهمیتی ندارد
it is indifferent to me U برای من چه اهمیتی ندارد
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
it is not worth my while U نمیارزد برای من ارزش ندارد
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
It doesnt make any difference to me . U برای من فرقی نمی کند (ندارد)
He has not enough experience for the position. U برای اینکار تجربه کافی ندارد
... if you don't mind my asking U ... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد
There's no reason for concern. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
There is nothing to worry about. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
on offer U اماده برای فروش
ready to die U اماده برای مرگ
prompt to go U اماده برای رفتن
fit to work U اماده برای کارکردن
to fit with U اماده کردن برای
photoresist U روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
incremental backup U تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند
it is of no use to us U بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
on guard U اماده برای دفاع باشید
covers U اماده برای برگرداندن توپ
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
up and running U اماده برای عملیات کامل
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
mission ready U هواپیمای اماده برای پرواز
to prepare for war U برای جنگ اماده شدن
cover U اماده برای برگرداندن توپ
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
bat U گل اماده برای کوزه گری
bats U گل اماده برای کوزه گری
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
batted U گل اماده برای کوزه گری
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
dense index U لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
linear U لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
diskless workstation U ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
list U لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
to the manner born U فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
varistor U مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
complimentary mourning U جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
natural rate hypothesis U هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
sawhorse U نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
lime paste U اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
telegenic U دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
turnkey U سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
constant U ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constants U ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> U کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. U معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
redundant U حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
best power mixture U نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
monochord U الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
heads up U در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
shift U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shifted U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
procedure turn U دور زدن برای تغییر مسیرهواپیما
shifts U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
fall back on something/someone <idiom> U تغییر جهت برای کمک به کسی
onion skin U پوست پیاز [از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
he is second to none U دومی ندارد بالادست ندارد
modulate U تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulating U تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulates U تغییر موج ارسالی برای حمل داده
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
redundant U بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
average strength U استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
DSP U مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
text U امکاناتی برای ویرایش متن , تغییر , درج و حذف
images U برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
texts U امکاناتی برای ویرایش متن , تغییر , درج و حذف
image [برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
bell crank U اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
compile U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law U جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
trapdoor U روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
trapdoors U روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
pitches U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
perspective U روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
perspectives U روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
pitch U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
He was too quick for her and jinked away every time. U او [مرد] برای او [زن] خیلی چابک بود و هربار با تغییر جهت از دست او [زن] در می رفت.
adaptive channel allocation U توانایی سیستم برای تغییر پاسخ ها و فرآیندها طبق ورودی ها و رویدادها و موقعیتها
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
reserve factor U نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
ambiguous U نام فایلی که برای یک فایل یکتا نام یکتایی ندارد و محل دهی فایل را مشکل می سازد
attributable U قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
colours U شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
colour U شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
blacker U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
long run U مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
turboprop U توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
sequences U کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequence U کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
changing U دگرگونی
U-turn U دگرگونی
transformation U دگرگونی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com