English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
depressive U افسرده کننده
depressives U افسرده کننده
downer U افسرده کننده
downers U افسرده کننده
depressing <adj.> U افسرده کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gloom U تاریکی افسرده کننده
Other Matches
heavyhearted U افسرده
woebegone U افسرده
heart sore U افسرده
gloomy U افسرده
glumpy U افسرده
mopish U افسرده
cheerless U افسرده
heartless U افسرده
heavy-hearted <adj.> U افسرده دل
glum U افسرده
depressed U افسرده
saturnine U افسرده
heart sick U افسرده
heartsore U دل افسرده
gloomiest U افسرده
low spiroted U افسرده
heavyhearted U دل افسرده
pensive U افسرده
saddish U افسرده
out of spirits U افسرده
dysthymic U افسرده خو
in the dumps U افسرده
gloomier U افسرده
hypochondriacs U افسرده
dispirited U افسرده
hypochondriac U افسرده
drear U افسرده
in a state of depression U افسرده
downhearted U افسرده
down in the mouth U افسرده
mopes U افسرده بودن
long face <idiom> U افسرده وغمگین
chap fallen U افسرده دلتنگ
moping U افسرده بودن
low spirited U کدر افسرده
to look blue U افسرده یابوربنظرامدن
depressive U افسرده ساز
low-spirited U کدر افسرده
dejected U نژند افسرده
mope U افسرده بودن
melancholiac U ادم افسرده
dampened U افسرده شدن
the frigid zone U منطقه افسرده
vapourish U افسرده مالیخولیایی
downhearted <adj.> U افسرده خاطر
mopishly U با حالت افسرده
depressives U افسرده ساز
saddened U افسرده شدن
saddening U افسرده شدن
saddens U افسرده شدن
overcloud U افسرده کردن
gloom U افسرده شدن
dysthymia U افسرده خویی
despondent <adj.> U افسرده خاطر
depressed <adj.> U افسرده خاطر
broody U افسرده متفکر
sadden U افسرده شدن
dejectedly U بطور افسرده
dampening U افسرده شدن
dampens U افسرده شدن
dampen U افسرده شدن
depressed U افسرده غمگین
dispirit U افسرده کردن
withering U افسرده پژمرده
downbeat U غمگینی افسرده
dispiritedly U بطور افسرده
pensively U افسرده وار
to freeze ones blood U خون در رگ کسی افسرده
hypochondriac U سودایی ادم افسرده
hypochondriacs U سودایی ادم افسرده
sad U دلتنگ افسرده وملول
drooping U افسرده ومایوس شدن
sorrowful U محزون افسرده اندوهناک
droops U افسرده ومایوس شدن
saddest U دلتنگ افسرده وملول
sombrely U بطور تاریک یا افسرده
sadder U دلتنگ افسرده وملول
drooped U افسرده ومایوس شدن
droop U افسرده ومایوس شدن
deject U افسرده محزون ومغموم
melancholic U ادم افسرده سودا زده
He was utterly devastated when his wife left him. U وقتی که زنش او [مرد] را ترک کرد روحش خرد و افسرده شد.
mousses U خامه زده که شیرینی بان سردمی کنندیا افسرده شود
mousse U خامه زده که شیرینی بان سردمی کنندیا افسرده شود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
languishes U افسرده شدن پژمرده شدن
depress U دژم کردن افسرده کردن
languished U افسرده شدن پژمرده شدن
languish U افسرده شدن پژمرده شدن
depresses U دژم کردن افسرده کردن
languishing U افسرده شدن پژمرده شدن
despond U دلسرد شدن افسرده شدن
mope U افسرده کردن دلتنگ کردن
mopes U افسرده کردن دلتنگ کردن
moping U افسرده کردن دلتنگ کردن
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com