Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mythopoeia
U
افسانه سازی رواج افسانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fables
U
افسانه
legend
U
افسانه
figment
U
افسانه
fiction
U
افسانه
fictions
U
افسانه
fable
U
افسانه
make-believe
U
افسانه
romances
U
افسانه
romance
U
افسانه
make believe
U
افسانه
figments
U
افسانه
tale
U
افسانه
tales
U
افسانه
mythos
U
افسانه
mythus
U
افسانه
myth
U
افسانه
myths
U
افسانه
legendry
U
افسانه
legends
U
افسانه
replete with fables
U
پر از افسانه
story teller
U
افسانه نویس
science fiction
U
افسانه علمی
fabrication
U
افسانه بافی
mythomania
U
افسانه بافی
mythoppetic
U
افسانه خبر
mythologist
U
افسانه شناس
mythography
U
افسانه نویسی
mythographer
U
افسانه نگار
mythopoeia
U
ایجاد افسانه
mythically
U
افسانه وار
fabled
U
افسانه مانند
fictionist
U
افسانه نویس
mythical
U
افسانه امیز
confabulation
U
افسانه بافی
paladin
U
پهلوان افسانه یی
fabulist
U
افسانه نویس
fabulation
U
افسانه بافی
fabler
U
افسانه نویس
fabler
U
افسانه گو ناقل
fabulize
U
افسانه گفتن
fabulousness
U
افسانه بودن
fabliau
U
افسانه موزون
mythopocic
U
افسانه ساز
mythology
U
افسانه شناسی
yarn
U
افسانه پردازی کردن
mythologize
U
بصورت افسانه در اوردن
fictionalised
U
بصورت افسانه دراوردن
yarns
U
افسانه پردازی کردن
fictionalising
U
بصورت افسانه دراوردن
fabulous
U
افسانه وار مجهول
fabulously
U
بشکل افسانه یا دروغ
fictionalized
U
بصورت افسانه دراوردن
fictionalize
U
بصورت افسانه دراوردن
to pull
U
افسانه جعل کردن
fictionize
U
بصورت افسانه دراوردن
fictionalizes
U
بصورت افسانه دراوردن
fictionalises
U
بصورت افسانه دراوردن
story teller
U
افسانه گو حکایت نویس
mythopoet
U
شاعر افسانه نویس
fictionalizing
U
بصورت افسانه دراوردن
yarns
U
الیاف داستان افسانه امیز
mythologically
U
از روی افسانه یا تاریخ اساطیر
yarn
U
الیاف داستان افسانه امیز
euhemerism
U
اساس تاریخی برای افسانه ها
folkish
U
شبیه افسانه هاوعادات محلی
demythologize
U
از صورت افسانه بیرون اوردن
folklike
U
شبیه افسانه ها وعادات محلی
mythicize
U
بصورت افسانه یا اسطوره دراوردن
mythologer
U
متخصص علم الاساطیر افسانه شناس
Oedipus
U
ادیپوس
[افسانه یونانی]
[پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
verism
U
رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
lore
U
فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
phoenix
U
مرغ آتشین
[سیمرغ]
[نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
popularity
U
رواج
booming
U
رواج
boomed
U
رواج
booms
U
رواج
prevalence
U
رواج
currencies
U
رواج
propagation
U
رواج
circulation
U
رواج
boom
U
رواج
vogue
U
رواج
circulations
U
رواج
currency
U
رواج
immobilizing
U
از رواج انداختن
propounds
U
رواج دادن
trend-setter
U
رواج دهنده
trend-setters
U
رواج دهنده
propound
U
رواج دادن
propounding
U
رواج دادن
propounder
U
رواج دهنده
immobilising
U
از رواج انداختن
immobilizes
U
از رواج انداختن
immobilized
U
از رواج انداختن
immobilised
U
از رواج انداختن
immobilises
U
از رواج انداختن
circulating edium
U
وسیله رواج
issued
U
رواج دادن
issue
U
رواج دادن
issues
U
رواج دادن
immobilize
U
از رواج انداختن
goes
U
رواج داشتن
demonetize
U
از رواج اندختن
go
U
رواج داشتن
go
U
گشتن رواج داشتن
circulations
U
رواج پول رایج
circulation
U
رواج پول رایج
goes
U
گشتن رواج داشتن
over issue
U
اضافه براعتبار رواج دادن
propagates
U
پخش شدن رواج دادن
propagating
U
پخش شدن رواج دادن
propagated
U
پخش شدن رواج دادن
propagate
U
پخش شدن رواج دادن
pistole
U
سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
groschen
U
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
kreutzer
U
نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
gem-set rug
U
قالچه جواهر نشان
[بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
peony
U
طرح شقایق فرنگی
[این طرح در فرش های چینی و مفول رواج داشته و بیشتر حاشیه ها را با آن پر می کنند.]
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
circulated
U
انتشار دادن رواج دادن
circulate
U
انتشار دادن رواج دادن
circulates
U
انتشار دادن رواج دادن
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
butterfly saddle rug
U
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
saddle cover
U
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
hunting design
U
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
room-sized rug
U
فرش های ایرانی
[فرش های درباری]
[بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
flooring
U
کف سازی
individualizing
U
تک سازی
repk lection
U
پر سازی
individualises
U
تک سازی
flection
U
خم سازی
individualizes
U
تک سازی
retortion
U
کج سازی
individualising
U
تک سازی
truncation
U
بی سر سازی
pavement
U
کف سازی
individualize
U
تک سازی
individualized
U
تک سازی
deflexion
U
خم سازی
pavements
U
کف سازی
stylization
U
مد سازی
retortion
U
خم سازی
individualised
U
تک سازی
individualization
U
تک سازی
idolization
U
بت سازی
padding
U
له سازی
bridge building
U
پل سازی
bridgework
U
پل سازی
compaction
U
تو پر سازی
individuation
U
تک سازی
local anasthesia
U
سر سازی
enrichment
U
غنی سازی
inurement
U
معتاد سازی
invalidation
U
باطل سازی
irksomeness
U
کسل سازی
reductions
U
ساده سازی
wearisomeness
U
کسل سازی
irreticence
U
فاش سازی
feminization
U
مونث سازی
flatting
U
تنکه سازی
simulation
U
فاهر سازی
simulation
U
شبیه سازی
inflexion
U
خم سازی خمیدگی
infuriation
U
خشمگین سازی
notification
U
اگاه سازی
relocation
U
جابجا سازی
inspissation
U
غلیظ سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com