Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the f.
U
اعضای هیئت پزشکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
presidium
U
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
boardroom
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardrooms
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boarded
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
petty jury
U
هیئت داوری هیئت قضات
judicature
U
هیئت دادرسان هیئت قضاوت
panelist
U
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
defferential assets
U
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
professional service
U
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
premedical
U
دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
burgomaster
U
اعضای شهرداری
inside
U
تو اعضای داخلی
insides
U
تو اعضای داخلی
otorhinolaryngology
U
پزشکی گوش و حلق و بینی
[پزشکی]
ENT medicine
U
پزشکی گوش و حلق و بینی
[پزشکی]
vitals
U
اعضای حیاتی و موثربدن
senior members
U
اعضای بالارتبه یا ارشد
footwork
U
هماهنگی پا با اعضای دیگر
stiffening members
U
اعضای صلب کننده
sensorium
U
مرکز حواس اعضای حس
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
locomotor
U
ابتلاء اعضای حرکتی
locomotory
U
ابتلاء اعضای حرکتی
main structure menbers
U
اعضای اصلی ساختمان
technical staff
U
کارمندان یا اعضای فنی
cadres
U
اعضای یک سازمان نظامی
cadre
U
اعضای یک سازمان نظامی
paraplegia
U
فلج اعضای سافل
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
prosthetics
U
مبحث اعضای مضنوعی
acroesthesia
U
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
senatorian
U
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
senatorial
U
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
quaker meeting
U
انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
hypotrophy
U
رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
toho
U
اعضای انگشتان نشانه و شست
locomotor
U
دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
innards
U
اعضای داخلی حیوان یاانسان
vitals
U
اعضای اصلی بدن حیوان
conscript fathere
U
اعضای مجلس سنای روم باستان
urogenital
U
وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
quaker's meeting
U
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
outriggers
U
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
bounds
U
محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
bionic
U
وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
components
U
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
backplane
U
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
clock
U
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clocks
U
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
pin joint
U
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
catena
U
1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
matricular
U
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
component
U
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
friendly societies
U
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly society
U
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
churchwardens
U
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
heterology
U
عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
churchwarden
U
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
signals
U
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
to pack a jury
U
جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
union shop
U
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
cartels
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
homology
U
همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
confranternity
U
هیئت
commission
U
هیئت
commissioning
U
هیئت
commissions
U
هیئت
astronomy
U
هیئت
configurations
U
هیئت
corps
U
هیئت
attitudes
U
هیئت
committee
U
هیئت
panel
U
هیئت
guize
U
هیئت
configuration
U
هیئت
panels
U
هیئت
committees
U
هیئت
attitude
U
هیئت
format
U
قالب هیئت
directorates
U
هیئت رئیسه
governing bodies
U
هیئت حاکمه
economic commission
U
هیئت اقتصادی
governing body
U
هیئت حاکمه
board of directers
U
هیئت مدیره
board of direcotors
U
هیئت مدیره
petty jury
U
هیئت منصفه
juries
U
هیئت منصفه
jury
U
هیئت منصفه
jury
U
هیئت داوران
constituencies
U
هیئت موسسان
constituency
U
هیئت موسسان
directorate
U
هیئت رئیسه
military comission
U
هیئت نظامی
executive
U
هیئت رئیسه
faculties
U
هیئت علمی
faculty
U
هیئت علمی
commissioner
U
عضو هیئت
commissioners
U
عضو هیئت
department
U
قسمت هیئت
departments
U
قسمت هیئت
legislative body or assembly
U
هیئت مققنه
knightage
U
هیئت شوالیه ها
top drawer
U
هیئت حاکمه
executives
U
هیئت رئیسه
military body
U
هیئت نظامی
configurations
U
هیئت پذیری
astronomy
U
علم هیئت
astronomy
U
هیئت استرونومی
expedition
U
هیئت اعزامی
expeditions
U
هیئت اعزامی
configuration
U
هیئت پذیری
trial jury
U
هیئت منصفه
astronomically
U
مطابق هیئت
juries
U
هیئت داوران
physique
U
ترکیب هیئت
board
U
هیئت کمیسیون
bureaus
U
هیئت اداری
boarded
U
هیئت ژوری
boarded
U
هیئت کمیسیون
commission
U
هیئت مامورین
bureau
U
هیئت اداری
commissioning
U
هیئت مامورین
council ot ministers
U
هیئت وزراء
commissions
U
هیئت مامورین
board
U
هیئت ژوری
physiques
U
ترکیب هیئت
deputation
U
هیئت نمایندگی
deputations
U
هیئت نمایندگی
committees
U
هیئت یا کمیته
committee
U
هیئت یا کمیته
hues
U
هیئت منظر
hue
U
هیئت منظر
institute
U
هیئت شورا
collegium
U
هیئت یا کمیته
board of directors
U
هیئت مدیره
legislatures
U
هیئت مقننه
bar
U
هیئت وکلاء
formats
U
قالب هیئت
instituted
U
هیئت شورا
institutes
U
هیئت شورا
instituting
U
هیئت شورا
diplomatic mission
U
هیئت سیاسی
staffs
U
اعضاء هیئت
staffed
U
اعضاء هیئت
board of trade
U
هیئت بازرگانی
staff
U
اعضاء هیئت
legislature
U
هیئت مقننه
professoriat
U
هیئت استادان
political mission
U
هیئت سیاسی
bars
U
هیئت وکلاء
to be masked
U
تدیل هیئت دادن
delegacy
U
نماینده هیئت نمایندگان
military body
U
هیئت رئیسه نظامی
astronomically
U
از روی علم هیئت
assize
U
هیئت قضات یا منصفه
editorial staff
U
هیئت مدیره یانویسنده
special jury
U
هیئت منصفه مخصوص
military assistance advisory group (maag
U
هیئت مستشاری نظامی
director
U
عضو هیئت مدیره
panel
U
هیئت تشک پالان
panels
U
هیئت تشک پالان
chief executive officer
[CEO]
[American E]
U
رئیس هیئت مدیره
chairman of the board
[of directors/managers]
U
رئیس هیئت مدیره
missionaries
U
وابسته به هیئت اعزامی
missionary
U
وابسته به هیئت اعزامی
constellation
U
هیئت صورت فلکی
constellations
U
هیئت صورت فلکی
transmute
U
تغییر هیئت دادن
transmuted
U
تغییر هیئت دادن
directorates
U
هیئت مدیره ستادی
directorate
U
هیئت مدیره ستادی
directors
U
عضو هیئت مدیره
companies
U
دسته هیئت بازیگران
company
U
دسته هیئت بازیگران
cabinet
U
کابینه هیئت دولت
cabinet
U
هیئت وزرا اطاقک
cabinets
U
کابینه هیئت دولت
cabinets
U
هیئت وزرا اطاقک
president of the board
[ American E]
U
رئیس هیئت مدیره
transmutes
U
تغییر هیئت دادن
masked ball
U
رقص با هیئت مبدل
grand juries
U
هیئت منصفه عالی
grand jury
U
هیئت منصفه عالی
jurors
U
عضو هیئت منصفه
white hall
U
هیئت حاکمه انگلیس
backbenchers
U
عضو هیئت قانونگذاری
electorates
U
هیئت انتخاب کنندگان
backbencher
U
عضو هیئت قانونگذاری
electorate
U
هیئت انتخاب کنندگان
masked balls
U
رقص با هیئت مبدل
assembly
U
هیئت قانون گذاری
transmuting
U
تغییر هیئت دادن
juror
U
عضو هیئت منصفه
uranological
U
وابسته به هیئت و اجرام سماوی
privy councillor
U
عضو هیئت رایزنان سلطنتی
mission
U
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com