Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dispatcher
U
اعزام کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dispatcher
U
اعزام کننده امکانات
sending state
U
کشور اعزام کننده پرسنل
Other Matches
admision rate
U
میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
dispatches
U
اعزام
despatching
U
اعزام
dispatch
U
اعزام
dispatched
U
اعزام
despatches
U
اعزام
send out
U
اعزام
dispatching
U
اعزام
despatched
U
اعزام
dispatches
U
اعزام کردن
dispatches
U
اعزام داشتن
dispatched
U
اعزام یکانها
despatches
U
اعزام کردن
dispatches
U
اعزام یکانها
detach
U
اعزام کردن
to send away
U
اعزام داشتن
to tell off
U
اعزام کردن
dispatched
U
اعزام کردن
dispatched
U
اعزام داشتن
despatched
U
اعزام داشتن
despatched
U
اعزام کردن
despatches
U
اعزام داشتن
despatches
U
اعزام یکانها
despatching
U
اعزام داشتن
despatching
U
اعزام کردن
despatching
U
اعزام یکانها
dispatch
U
اعزام داشتن
dispatch
U
اعزام کردن
dispatch
U
اعزام یکانها
detaches
U
اعزام کردن
unattached
U
اعزام نشده
sends
U
اعزام داشتن
embassage
U
اعزام سفیر
sending
U
اعزام داشتن
send
U
اعزام داشتن
dispateh
U
اعزام کردن
despatched
U
اعزام یکانها
detaching
U
اعزام کردن
send out
U
اعزام کردن
despatch
U
ارسال کردن اعزام
transfer station
U
محل اعزام افراد
to send upon an e
U
به سفارت اعزام کردن
committed
U
اعزام داشتن برای
commit
U
اعزام داشتن برای
committing
U
اعزام داشتن برای
commits
U
اعزام داشتن برای
he was sent to england
U
به انگلیس اعزام کردند
afforcement
U
اعزام نیروی امداد
reception station
U
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
sick slip
U
برگ اعزام به بیمارستان
dispatchment
U
ارسال
[اعزام]
[گسیل]
[فرستادن ]
delegation
U
اعزام نماینده هیات نمایندگی
delegations
U
اعزام نماینده هیات نمایندگی
The convicts are being sent to concentration camps .
U
محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
probationers
U
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
probationer
U
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
contact party
U
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
dispatch route
U
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
deploys
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
consul
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
bender
U
خم کننده
mitigative
U
کم کننده
commulator
U
یک سو کننده
fluxing oil
U
اب کننده
trackers
U
پی کننده
puffer
U
پف کننده
bidder
U
کننده
deflective
U
کج کننده
mumbler
U
من من کننده
surfy
U
کف کننده
mitigatory
U
کم کننده
benders
U
خم کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
renunciant
U
کننده
renunciant
U
رد کننده
bidders
U
کننده
repudiationist
U
رد کننده
solvent
U
اب کننده
solvents
U
اب کننده
syncopator
U
غش کننده
doer
U
کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com